تاریخ انتشار : شنبه 18 بهمن 1399 - 15:48
کد خبر : 88578

علی انصاریان واقعا فرق داشت

علی انصاریان واقعا فرق داشت

جارستان: ما مگر چقدر طاقت داریم که حالا این ویدئوها را ببینیم و بغض‌مان نترکد؟ مگر از سنگیم یا آهن؟ این پیکرهای رعنا کجا و خاک کجا؟ همین حالا، هنوز یک ماه هم از آن برنامه نگذشته است. تو چه غریبی زندگی؛ تو چه اسرارآمیزی مرگ. کجا به کمین نشسته‌ای که هیچ‌گاه نمی‌بینیمت؟‌ ای دریغ.

جارستان: ما مگر چقدر طاقت داریم که حالا این ویدئوها را ببینیم و بغض‌مان نترکد؟ مگر از سنگیم یا آهن؟ این پیکرهای رعنا کجا و خاک کجا؟ همین حالا، هنوز یک ماه هم از آن برنامه نگذشته است. تو چه غریبی زندگی؛ تو چه اسرارآمیزی مرگ. کجا به کمین نشسته‌ای که هیچ‌گاه نمی‌بینیمت؟‌ ای دریغ.

روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «عصر ۲۲ دی، کمتر از یک ماه پیش کنار هم نشستند، سیر گفتند و خندیدند و استودیوی اسپانسر پرسپولیس را روی سرشان گذاشتند. حرف از ویژه‌برنامه داربی تهران است و علی انصاریان و مهرداد میناوند که حرف‌های‌شان از ترکیب و سیستم دو تیم شروع شد و رسید به ازدواج و بچه‌دار شدن. علی انصاریان گفت خیلی بچه دوست دارد و مهرداد میناوند هم آرزو کرد این بار خداوند دختربچه قسمتش کند. آنجا که علی با مهرداد شوخی کرد و ریسه رفت، دو رفیق قدیمی آن‌ قدر گرم گرفتند که یادشان رفت روی آنتن هستند.

میناوند می‌زد روی پای انصاریان و به شوخی می‌گفت: «نخند عوضی»… و ما مگر چقدر طاقت داریم که حالا این ویدئوها را ببینیم و بغض‌مان نترکد؟ مگر از سنگیم یا آهن؟ این پیکرهای رعنا کجا و خاک کجا؟ همین حالا، هنوز یک ماه هم از آن برنامه نگذشته است. تو چه غریبی زندگی؛ تو چه اسرارآمیزی مرگ. کجا به کمین نشسته‌ای که هیچ‌گاه نمی‌بینیمت؟‌ ای دریغ.

علی و مهرداد لابد بر فراز ابرها به هم پیوسته‌اند و شاید بحث‌شان دوباره گل انداخته باشد. مهرداد یک پنج‌شنبه قبل از علی آسمانی شد. حالا کالبد بی‌جان انصاریان را کنار پدرش خاک کرده‌اند و او نیز به یک خاطره، به یک عدد پر از درد برای اهالی فوتبال تبدیل شده است. انصاریان عادت داشت مرتب از هادی نوروزی و مهرداد اولادی یاد کند و درست به همین دلیل شماره پیراهن آنها یعنی ۲۴ و ۳۳ در صفحه اینستاگرامش بسیار پرتکرار بودند اما حالا شماره ۸ خودش و ۲۵ مهرداد میناوند هم به شمارگان عذاب سرخ‌ها تبدیل شده است. چه غم‌انگیز است این همه جوانمرگی، چه حزن‌آور است رسیدن به پایان خط، چنین پرشتاب و باورنکردنی.

داستان علی انصاریان یک قصه کاملا متفاوت در فوتبال ایران بود. قرار به قدیس ساختن از درگذشتگان نیست اما واقعا سخت است به یاد بیاورید در فضای پرهیاهوی فوتبال، علی حتی با یک نفر دعوا کرده باشد یا در یک مصاحبه تند سخنان عجیب و غریب به زبان آورده باشد. او واقعا نجیب و آرام بود. دشمن نداشت و دوستانش عمیقا دوستش داشتند. قصه علی آن قدر عجیب است که حتی وقتی مستقیما از پرسپولیس راهی استقلال شد، سرخ‌ها بر او سخت نگرفتند و پیش از جدال رودررو در داربی تهران تشویقش هم کردند. هرگز نمونه‌ای دیگر از این واکنش‌ها نداشتیم و نخواهیم داشت. زمانی که قرار شد پیشکسوتان پرسپولیس و میلان در تهران به مصاف هم بروند، یکی دیگر از بازیکنان سابق پرسپولیس که مستقیما راهی استقلال شده بود با فشار مردم از تمرینات کنار رفت و شانس حضور در آن دیدار را پیدا نکرد اما هیچکس با علی کاری نداشت. او به‌راستی تافته جدا بافته بود؛ مدافعی که هم برای سرخ‌ها و هم برای آبی‌ها سر جلوی توپ گذاشت. در سینما و تلویزیون هم صاحب‌خانه‌های این دو حوزه با علی مهربان بودند؛ از مهران غفوریان که پای انصاریان را به زیر آسمان شهر گشود و خودش نقش یک پرسپولیسی تیفوسی را بازی کرد تا منتقدان سخت‌گیر که تقریبا هیچ‌کدام‌شان در نقد انصاریان چیزی نگفتند. قلب مهربان او کشش عجیبی داشت و آن قهقهه‌های دلبرانه که حالا دیگر یافت نخواهند شد. شماره هشت برای رفتن عجله کرد؛ آن‌ قدر که حتی مجال خداحافظی هم به دیگران نداد. افسوس.»

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.