تاریخ انتشار : چهارشنبه 25 بهمن 1396 - 1:59
کد خبر : 30223

علی کریمی، زلزله کرمانشاه و بی اعتمادی افکار عمومی

علی کریمی، زلزله کرمانشاه و بی اعتمادی افکار عمومی

مردم آنقدر به ساختار رسمی بی اعتماد شده اند (بی اعتمادی اصلا به معنی موافقت با تغییر ساختار نیست) که از هر فرصتی برای نه گفتن به نهادهای رسمی استفاده می کنند. چه این نماد رسمی فدراسیون فوتبال باشد و چه سازمان هلال احمر در زمان زلزله کرمانشاه.

برنامه دوشنبه شب ۹۰ را اکثر فوتبال دوستان دیده اند. یک طرفِ دعوا علی کریمی بازیکن سابق و مربی امروز فوتبال ایران بود که مواضع هفته های اخیرش جنجال زیادی به پا کرده بود و یک طرف دیگر دبیرکل فراسیون فوتبال. انتقادات هفته های اخیر کریمی به فساد در فوتبال ایران و حق کشی در جریان مسابقات لیگ بر می گشت. به دنبال بازتاب سخنان تند کریمی، این گفتگوی دو جانبه برگزار شد و فدراسیون فوتبال در یک اقدام تحسین برانگیز تصمیم به پاسخگویی به افکار عمومی در برنامه زنده تلویزیونی گرفت. ساکت خیلی ارام تر از کریمی بود. کریمی اما هم احساسی و هیجان زده بود و هم بیانش به پای ساکت نمی رسید. از طرفی هم در اکثر ادعاها کریمی نتوانست استدلال و سند قابل تاملی بیاورد و ساکتِ مسلط تر هم حرفهای منطقی تری میزد.

نتیجه گفتگو ولی آن طور که از فضای مجازی و نظرسنجی ها پس از گفتگو بر می آمد جور دیگری بود. افکار عمومی با فاصله زیاد حق را به علی کریمی داد که در این برنامه علی کریمی نماد معترضین بود و ساکت نماد وضعیت حاکم. ساکت مناظره ۹۰ را باخت نه به این دلیل که حرفهایش استدلال نداشت یا علی کریمی حرفهای مستدل و منطقی می زد. تنها به این دلیل که افکار عمومی می خواست به هر قیمتی ساکت محکوم باشد و علی کریمی پیروز. به قول هابز عقل خادم امیال شد و تمایل و خواسته مردم تصویر دیگری از مناظرهدبیر کل فدراسیون فوتبال و علی کریمی منعکس کرد.

اگر من جای مسئولین کشور بودم بعد از مناظره برنامه زنده ۹۰ احساس خطر بیشتری می کردم. مناظره ای که نشان داد حرفهای منطقی و استدلال مثل گذشته توسط مردم شنیده نمی شود. مردمی که به حق پذیرفته اند فساد وجود دارد و در کنترل آن کوتاهی شده است برایشان اهمیتی ندارد حرفهای منطقی و مستدل بزنید و یا نمادشان فردی شود که حرف جدی چندانی برای گفتن نداشته باشد. زاویه تلخ و نگران کننده برنامه ۹۰ دیشب این بود عقلانیت به راحتی در پای احساس ذبح شد.

اتفاق این برنامه یک آلارم جدی بود. مردم آنقدر به ساختار رسمی بی اعتماد شده اند (بی اعتمادی اصلا به معنی موافقت با تغییر ساختار نیست) که از هر فرصتی برای نه گفتن به نهادهای رسمی استفاده می کنند. چه این نماد رسمی فدراسیون فوتبال باشد و چه سازمان هلال احمر در زمان زلزله کرمانشاه. در زلزله کرمانشاه هم مردم بی توجه به اقدامات و توصیه های نهادهای رسمی یا به چهره ها و شخصیت های غیر دولتی اعتماد کردند یا راسا با ارسال کمک هایشان به کرمانشاه جلوه دیگری از بی اعتمادی را نشان دادند.

همین مساله در ماجرای مرحوم کاوس سید امامی هم شکل دیگری می یابد. افکار عمومی حاضر نیست به راحتی صحبت های رسمی را بشنود و اتفاقا صحبت های دکتر عارف و مطهری که نماد کمرنگ تری از سیستم رسمی هستند بهتر می تواند افکار عمومی را آرام کند و توضیحات دادستان حتی اگر منطقی هم باشد پذیرفته نمی شود.

به نظر می رسد با ادامه این وضعیت و ناتوانی مسئولین دولتی و قضایی در رفع مشکلات مردم شاهد روزهای خوبی نخواهیم بود. ناکارامدی مدیران کشور باعث کاهش محسوس اعتماد مردم به آنها شده است و اگر فکری نشود و تلاشی برای بهبود اعتماد زخم خورده مردم نشود اتفاقات تلخی می تواند پیش روی ما باشد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.