تاریخ انتشار : دوشنبه 1 آبان 1396 - 11:45
کد خبر : 26002

اختصاصی / چالش های مدیریت شهری و ساختار شهرداری ها در گفتگویی با سهیل سجودی

اختصاصی / چالش های مدیریت شهری و ساختار شهرداری ها در گفتگویی با سهیل سجودی

به عقیده بنده اولویت اول مدیران استان مسایل عمرانی بود و این میان از فرهنگ گیلان غافل شدند. دنیا امروز به اینجا رسیده که ملزومات توسعه (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و …) باید موازی هم حرکت کنند و بی توجهی به یکی از آنها سبب می‌شود که چرخ توسعه لنگ بزند. فکر می‌کنم مصادیق این امر در گیلان به چشم می‌خورد که هرچه سریعتر باید برای علاج آن چاره ای اندیشیده شود.


بهره گیری از علوم مدیریتی و دانش روز دنیا پیش نیاز مدیریت کارامد شهری است و دست یافتن به این مهم شاید حلقه مفقوده مدیریت در مباحث توسعه استان باشد. استان گیلان با وجود بهره از منابع سرشار طبیعی و از طرف دیگر تربیت جوانان متخصص هنوز نتوانسته جایگاه قابل قبولی از نظر سطح توسعه و رفاه عمومی در کشور پیدا کند.
برای بررسی این موضوع سراغ «سهیل سجودی» کارشناس ارشد مدیریت رفته ایم تا با طرح موضوع دنبال چرایی این مبحث از منظر مدیریت شهری باشیم.
سهیل سجودی نایب رییس حزب ندای ایرانیان در استان گیلان است و دو دوره عضویت در هیات مدیره خانه فرهنگ گیلان در سابقه اش به چشم می خورد. سجودی علاوه بر قائم مقامی ستاد دکتر روحانی در شهرستان رشت، سابقه سالها مدیریت در عرصه های عمرانی و صنعتی استان را در کارنامه دارد و در حال حاضر دبیر هیأت انجمن های ورزشی در استان گیلان است.

گفتگوی زیر حاصل نشست کوتاه ما در تحریریه پایگاه خبری تحلیلی جارستان است :

در هفته های اخیر شاهد تغییرات بزرگی در سطح کلان مدیریتی استان گیلان و شهر رشت بودیم. به طور مشخص انتصاب استاندار گیلان و انتخاب شهردار رشت که اتفاقا هر دو غیر بومی بودند و روی کار آمدنشان با حاشیه های زیادی همراه بود. نظر شما نسبت به این تغییرات چیست؟

در دوره دوم ریاست جمهوری جناب آقای روحانی، بحث جوانگرایی در سطوح بالای مدیریتی به وقوع پیوست و استارت آن با حمایت تمام قد رییس جمهور از وزیر ارتباطات آقای جهرمی زده شد. در استان گیلان هم این حمایت از جوانگرایی با انتصاب آقای دکتر سالاری صورت گرفت. مفتخرم اعلام کنم که حزب ندای ایرانیان شعبه گیلان که چند سال است بنده به عنوان نایب رییس آن فعالیت می کنم، از معدود احزابی بود که مشخصا از دکتر سالاری حمایت کرد و با تمام مشکلات، محکم پای ایشان ایستاد. بنده معتقدم حضور دکتر سالاری می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد؛ ایشان با نظر مثبتی که به جوانان و پتانسیل های اجرایی آنان دارند، دستگاه مدیریتی استان را بسیار چابک و کارامد می‌کنند و این امر در تاریخچه مدیریت ایشان در بوشهر هم به چشم می‌خورد.
در مورد انتخاب آقای نصرتی به عنوان شهردار جدید شهر رشت باید بگویم که ایشان مدیر لایق و توانمندی هستند. البته انتقاداتی پیرامون بومی نبودن‌شان مطرح است که معتقدم در صورت استفاده از مدیران کارامد بومی در زیرمجموعه شهرداری این کمبود به راحتی قابل رفع است. در علم مدیریت، بومی بودن به هیچ وجه به عنوان یکی از سه شرط مهم مدیریتی مطرح نیست و این مساله اگر مشکل ساز هم باشد {که نیست}، به راحتی با یک تیم مشاور بومی مرتفع خواهد شد. در مجموع بنده معتقدم که حضور ایشان در رشت می تواند بسیار مفید باشد و تجربه و دانش آقای نصرتی به کار پیشرفت شهر خواهد آمد.

از نظر شما در این سالها چه نکته ای در مدیریت استان غافل مانده و توجه زیادی به آن نشده است؟

پاسخ این سوال می‌تواند بسیار طولانی باشد اما اینجا به ذکر مهم‌ترین نکته آن بسنده می‌کنم: عدم توجه به مناسبات فرهنگی! متاسفانه در تمام این سالها پتانسیل بزرگ فرهنگ گیلان به فراموشی سپرده شده و قدم مثبتی برای آن برداشته نشد. چه کسی منکر این حقیقت است که بزرگان ادب و هنر مملکت در مکتب گیلان پرورش یافته اند؟ «اکبر رادی»، «هوشنگ ابتهاج»، «بهمن محصص» و بزرگانی چون این‌ها چه نقشی در فرهنگ کشور داشته اند و ما چقدر از قابلیت‌هایشان جهت پیشبرد استان استفاده کرده ایم؟
در مورد مناسبت‌های بومی هم این بی توجهی به چشم می‌خورد. «نوروزبل»، «تیرماه سیزده»، «علم بندان ماسوله» و امثالهم جایگاه قابل ملاحظه ای در گیلان امروز ندارند و از اینها استفاده درستی نمی‌کنیم. البته ناگفته نماند که در سالهای اخیر اتفاقات مبارکی افتاد و بعضی مراسم بومی و مذهبی گیلان در سازمان میراث فرهنگی ثبت شدند؛ هرچند تا رسیدن به نتیجه مطلوب فاصله زیادی داریم. به عقیده بنده اگر این پتانسیل‌ها در استانهای دیگر وجود داشت، تا امروز استفاده های زیادی ازآن برده بودند.

خب دلیل این کم توجهی از نظر شما چیست؟

به عقیده بنده اولویت اول مدیران استان مسایل عمرانی بود و این میان از فرهنگ گیلان غافل شدند. دنیا امروز به اینجا رسیده که ملزومات توسعه (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و …) باید موازی هم حرکت کنند و بی توجهی به یکی از آنها سبب می‌شود که چرخ توسعه لنگ بزند. فکر می‌کنم مصادیق این امر در گیلان به چشم می‌خورد که هرچه سریعتر باید برای علاج آن چاره ای اندیشیده شود.

از نظر شما بومی بودن مدیران ارشد به حل این مسایل کمک بیشتری نمی کند؟

بحث اصلی اینجاست که صحبت در مورد مشکلات فرهنگی و چاره جویی برای برطرف کردن آنها مساله ای نیست که فقط به بومی بودن مدیران مربوط باشد؛ بحث در مورد دغدغه و همتی برای حل مشکلات است. این هم اساسا به گیلانی بودن مدیران برنمی‌گردد. ذات وجودی تشکیل معاونت‌ها و انتصاب مشاورین اصلح همانطور که پیشتر عرض کردم، برای رفع این قبیل کمبودهاست. در علم مدیریت هم اینها پیشبینی شده و در تمام دنیا اجرا می شود. تحقیقات آکادمیک به ما ثابت می‌کند که توانمندی مدیر هیچ ربطی به بومی بودن ندارد و وظیفه بوم شناسی و ارائه مشاوره اقلیمی بر گردن معاونین و مشاورین لایه های پایین تر است. به بیان ساده تر، مدیر ارشد وظیفه اش دریافت، بررسی و پردازش داده هایی است که از سطوح پایین تر به او می‌رسد و با اصلاح یا صحه گذاری بر آنها اخذ تصمیمات اجرایی صحیح را ممکن می‌کند.

به عنوان یک کارشناس مسایل مدیریت شهری، مدل پیشنهادی شما برای مدیریت درست این مباحث چیست؟

ما در مدیریت مبحثی داریم به نام SWOT که خود دو بخش عوامل داخلی و خارجی را شامل می‌شود. اس دبلیواُتی در انگلیسی حروف اول کلمات قوت (Strength)، ضعف (Weakness)، فرصت (Opportunity) و تهدید(Threat) است. از این روش علاوه بر برنامه ریزی استراتژیک بطور کلی در تحلیل وضعیت سازمان‌ها استفاده می شود. در واقع تحلیل SWOT را باید ابزاری کارآمد برای سنجش عوامل درونی و خارجی سازمان بدانیم. این ابزار کارآمد در مدیریت استراتژیک به کار می‌آید. به عنوان مثال در سازمان عریض و طویلی چون شهرداری، تکثر بیش از حد پرسنل می‌تواند عامل ضعف داخلی سازمان محسوب شود. در نقطه مقابل آن هم استفاده از نیروهای متخصص نقطه قوت به حساب می‌آید. بنابراین اگر نقاط قوت به درستی شناسایی و تقویت شوند، در گذر زمان می‌توانند نقاط ضعف را به درستی پوشش دهند و مرتفع کنند.
مبحث عامل خارجی SWOT هم در واقع همان تهدیدها و فرصتهایی هستند که بیرون از سازمان مورد نظر اتفاق می افتند و شیوه مدیریت کردن آنها در خروجی یک سازمان بسیار اهمیت دارند. به عنوان مثال همکاری نکردن ارگانهای خارج از سازمان که در اینجا یعنی شهرداری، یک تهدید بیرونی شمرده می‌شود و در نقطه مقابل آن عقد قراردادهای همکاری سازمانی با نهادهای بیرونی، یک فرصت به حساب می‌آید. پس یک مدیر کارآمد با استفاده حداکثری از فرصتها، تهدیدهای سازمان را دفع می‌کند و در جهت بهبود عملکرد آن گام برمی‌دارد. البته باید در نظر گرفت که در صورت اجرای سیستم مدیریت کارامد، عوامل داخلی و خارجی روی یکدیگر اثر می گذارند. مثلا نقاظ قوت داخلی سازمان می تواند بر تهدیدات خارجی سازمان اثر گذاشته و در صورت مدیریت صحیح، فرصتهای خارجی سازمان نیز نقاط ضعف داخلی را مرتفع سازند.
متاسفانه عدم آگاهی از دانش آکادمیک، سبب شده که شهرداری ها هر روز بدهکارتر شوند و با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم کنند. پیشنهاد مشخص بنده استفاده از نخبگان آشنا به علم مدیریت در کنار مشاورین با تجربه در مدیریت شهریست. همان مسیری که شهرهای بزرگ کشور سالهاست دنبال می‌کنند و نسبتا موفق بوده اند.

شما در بحث مدیریت ورزشی هم فعالید. چه ارتباط موثری بین مدیریت شهری و مدیریت ورزشی وجود دارد؟ آیا از کنار هم قرار دادن اینها می‌توان به یک مدل واحد برای اداره شهر رسید؟

در مدیریت مسایل شهری نمی‌توانیم از مباحث مورد علاقه مردم که بسیار هم سازنده هستند غافل شویم. اتفاقا ورزش مبحث بسیار مهمی است که به چالاکی و سلامت اجتماع بسیار کمک می‌کند و بی توجهی به آن اثرات جبران ناپذیری خواهد داشت. باید دید سازمانی مانند شهرداری که تماما دولتی هم نیست و اتکای زیادی به درآمدهای مردمی دارد فقط وظیفه عمران و آبادانی شهر را به دوش می‌کشد یا در مورد مقوله ورزش در اجتماع هم وظایف مشابهی برایش قابل تصور است؟ امروزه عدم قرارگیری هزینه های ورزشی در سبد خانوار آسیب های بزرگی به بار آورده است که بخشی از آن با ورود شهرداری ها قابل حل است. به عنوان مثال این روزها کمک به باشگاه های فوتبال در حال ورشکستگی به یک مطالبه عمومی تبدیل شده و باید به آن توجه شود.
از طرفی طرح کلان این موضوع در حوزه های عمومی هم قابل بررسی است. مثلا مساله ساده ای مانند کوهنوردی در ارتفاعات ماسوله که به دلیل ضعف مدیریتی، نه صرفه اقتصادی دارد و نه به چرخه گردشگری کمک شایانی می‌کند، سالهاست از طرف متولیان امر به حال خود رها شده است. همین مثال را مقایسه کنید با کوهنوردی در کشور کانادا! آیا مدیریت این ورزش در استان که باید به گردشگری و رونق کسب و کار محلی کمک کند به روش درستی اعمال می‌شود؟ مدل‌های مشابه مدیریتی در جهان باید با پژوهش های مستمر و اصولی در استان پیاده شود تا تاثیر آن را به صورت ملموس در سبد اقتصادی مردم ببینیم. این امر به نوعی دیگر در مباحثی چون جذب گردشگر هم به کار می آید.

این میان سازمان های مردم نهاد برای جا انداختن این فرهنگ و کمک به مدیران شهری چه نقشی می‌توانند ایفا کنند؟

خوشبختانه در سالهای اخیر کار های بسیار خوبی در سازمان های دولتی و بخش خصوصی انجام شده و سمن های بسیار مفیدی در حال فعالیتند. به عنوان مثال اهمیت دادن به مراکز سازمان های مردم نهاد در اداره ورزش و جوانان استان و موسسات خصوصی در اداراتی چون ارشاد و محیط زیست سبب ساز توجه به این رکن پایه ای و مهم کمک‌مدیریتی در استان شده است. به موازات آن هم در سطح استان سازمانهای مردم نهاد معتبری تاسیس شده اند و به کار خود ادامه می دهند. البته این مبحث هنوز در کشور ما نوپاست و قطعا در سالهای آینده می توان از ظرفیت های آن بهره برد. در کشورهای پیشرفته از قابلیت این سمن ها برای رسیدن به یک جامعه مردم نهاد استفاده می شود و اگر ما بتوانیم اینها را با مدلهای سازگار با مباحث فرهنگی اجتماعی خودمان بومی سازی کنیم، به نتایج قابل بررسی و خوبی خواهیم رسید.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.