برای دوستی که دوستش دارم

برای دوستی که دوستش دارم

حسین خاکزاد:اولین بار آن جا دیدمش. ساده و بی آلایش. تازه نتیجه انتخابات شورا مشخص شده بود. با یکی از دوستان آمده بود. سلام و علیک گرمی کرد و آغاز به کار خزر را تبریک گفت. برایش چای ریختم اما نخورد. به میوه ها هم دست نزد. همان دوست مشترک هم مصاحبه ای که فکر