● دکتر احمد نقیب زاده، استاد علوم سیاسی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی: موافقم!

● دکتر عباس نعیمی جورشری، استاد جامعه شناسی و مسول کمیته اموزش حزب کارگزاران سازندگی گیلان: مخالفم!

دکتر احمد نقیب زاده در سایت فراتاب نوشت:

استقلال اقلیم کردستان، یعنی تولد «ایران دوم»؛ چرا ایران نباید مخالف استقلال اقلیم کردستان باشد؟

هرکس با استقلال کردها مخالفت می‌کند بکند ولی ایران نباید پشت کردها را خالی کند. چرا که کُردها و دیگر ایرانیان دارای پیوندهای عمیق و ناگسستنی تاریخی و فرهنگی هستند از سه خانواده‌ای که امپراتوری ایران را تشکیل می‌دادند یعنی مادها، پارس‌ها و پارت‌ها، گام اول را مادها یا کردها برداشتند. طی چند سده اخیر و در سایه ضعف حکومت‌های مختلف حاکم بر کشور و شکست در جنگ‌های سرنوشت ساز مانند چالدران، قسمت عمده‌ای از سرزمین بزرگ کردستان برای همیشه از ایران جدا شد و لذا شاخه هم‌خون من اینک در سرزمین‌های مختلفی پراکنده شده، زجرها کشیده، قتل عام‌ها دیده ولی دست از کُرد بودن خود نکشیده است.

تنها قسمتی از آنها در سرزمین پدری خود باقی مانده‌اند و البته در اینجا هم بی‌مهری‌ها دیده‌اند که از جهل و نادانی ناشی می‌شده است. فرق اینجا (ایران) با آنجا یعنی با عراق و ترکیه و سوریه و لبنان در این است که اینجا از خود اوست. سه هزار سال است خون ایران در رگ‌هایش جوشیده و سخن ایران بر زبانش خروشیده، به کجا برود؟ از که روی برتابد هرچند که برادرش بعضاً نامهربان بوده باشد!

یکم- اینک که می‌خواهد حق خود را بگیرد تا دیوانه تبهکاری کودکانش را بار دیگر در حلبچه، انفال و شنگال به خاک و خون نکشد از که چشم یاری دارد؟ اگر ترکیه و سوریه از سرافرازی کردها می‌ترسند بگذار بترسند اما من شاخه هم‌خون خودم را رها نخواهم کرد. عراق هیچ‌وقت یک دولت ملی نبوده است. مرزهایش استعماری است و ترکیب جمعیت‌اش تصنعی است. نه تنها کردها هیچ ربطی به اعراب ندارند بلکه اعراب سنی هم با شیعیان بیگانه‌اند. تمام کشورهایی که به این صورت بعد از جنگ جهانی اول از وصله پینه‌های متضاد تشکیل شدند مانند یوگسلاوی و چکسلواکی فرو پاشیدند و هر قومی خود را گرفت. بنابراین سرنوشت محتوم عراق هم همین است.

دوم- این‌که یک ملت پراکنده و سرگردان در صورتی آرام می‌گیرد که در گوشه‌ای از دنیا یک وطن مخصوص خود داشته باشد. فلسفه وجودی اسرائیل از دید غربی‌ها هم همین بود که گفتند تا کشور خاص خود را نداشته باشند آرام نمی‌گیرند. الان یهودیان زیادی هستند که از دولت اسرائیل بیزارند ولی از هم پاشیدن اسرائیل را بر نمی‌تابند. زیرا در آن صورت کابوس هولوکاست خواب‌شان را خواهد ربود.

سوم- این‌که منافع ملی ایران حکم می‌کند که عراق یک دولت مرکزی قدرتمند نداشته باشد و لذا عدم تمرکز و یا حتی تجزیه آن بیشتر در راستای منافع ماست. زیرا دولت‌های مرکزی آن جز به مدد خشونت عریان قادر به حفظ این مجموعه نامتجانس نبوده و نخواهد بود. تاریخ صد سال اخیر هم نشان داده است که هرگاه دولتی متمرکز در بغداد شکل گرفته به ایران چنگ و دندان نشان داده است و باید تاکید کنم که آنچه امروز در بغداد جریان دارد نباید ملاک تصمیم‌گیری باشد بلکه قاعده ژئواستراتژیک تعیین کننده است و نه التهابات و تحولات گذرا.

به باور من دولت کردستان به مرکزیت اربیل هیچ‌گاه علیه ایران شمشیر نخواهد کشید و دوستی‌اش با دشمنان ما از جمله اسرائیل را به ضرر ایران توسعه نخواهد داد. همه ویژگی‌ها و خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که در این منطقه وجود دارد باعث می‌شود تا من از تولد محتمل «ایران دوم» از آن یاد کنم ایران دومی که انشاءالله بدین‌سان شکل خواهد گرفت هیچ‌گاه خاک خود را در اختیار معاندان ایران قرار نخواهد داد. البته آنها رفتار امروز ما را در خاطره جمعی نگه خواهند داشت. آنها باید بدانند که ما در همه جا پشتیبان آنها خواهیم بود. ما هرگز در کنار کسانی که ننگ نسل کشی در پیشانی‌شان نقش بسته به جنگ کردها نخواهیم رفت بلکه به صدای دف آنها تا سپیده دم استقلال کردستان عراق خواهیم رقصید.

باید به برادران و خواهران کردم بگویم که کردستان از برادرانت دلخور مباش. چرا که برخی از اینان دچار اشتباه محاسبه هستند و به زودی دوست و دشمن خود را خواهند شناخت و آغوش خود را برای تو باز خواهند کرد. وقتی خیانت‌ها و دسیسه‌هایی که جزئی از وجود اشداء کفرا و نفاق است آشکار شد آنها هم خواهند فهمید. متاسفانه گاه فهم واقعیات مشهود با تاخیر زیادی همراه است.

 

دکتر عباس نعیمی جورشری در روزنامه مردمسالاری نوشت:

قومیت علیه توسعه
(جامعه شناسی سیاسی همه پرسی برای استقلال کردستان عراق)

همه پرسی استقلال کردستان عراق در حالی انجام شد که سه کشور عراق و ایران و ترکیه شدیدا با آن مخالف هستند. در بین سایر کشورها نیز تنها دولت اسرائیل با آن موافقت دارد. بر این مبنا نکات زیر قابل بحث است:

۱. در سالهای پس از سرنگونی صدام حسین همواره کردهای عراق نقش آفرینی موثر در سیاست داشته اند. یک یا چند نقش کلیدی در حکومت عراق به کردها تعلق داشته است نظیر پست ریاست جمهوری. لذا از کلیت دولت عراق نه تنها مطرود نبوده اند بلکه تصمیم گیر نیز بوده اند.

۲. نیروی سیاسی حاکم بر کردستان عراق تحت هدایت مسعود بارزانی رهبر اقلیم کردستان عراق است. جریان شناسی نیروهای کرد نشان می دهد که جریان بارزانی جریانی میانه رو است و از این حیث با جریانات رادیکال نظیر پ.ک.ک تفاوت جدی دارد.

۳. اقتصاد اقلیم کردستان یک اقتصاد بسته است که به نفت وابستگی شدید دارد. سیطره اقلیم بر نفت مناطق نفت خیز مانند موصل سبب مناقشه ای جدی بین دولت مرکزی و اقلیم شده است. سیطره ای که گویا ناقض قانون اساسی عراق نیز می باشد.

۴. اقلیم فاقد نیروی نظامی سازمان یافته است. پیش مرگه های کرد که در جنگ با داعش فداکاری بسیار نمودند درواقع بسیج مردمی هستند و نه یک نیروی نظامی مدرن.

۵. کردهای عراق سومین جمعیت بعد از ترکیه و ایران در بین چهار منطقه کردنشین منطقه هستند. مطالعات اجتماعی نشان می دهد که وجه فرهنگی کردهای ایران به مراتب بالاتر می باشد و حجم گسترده ای از قشر تحصیلکرده را در بر می گیرد. کردهای ترکیه نیز از موقعیت فرهنگی خوبی برخوردار هستند اگرچه نه به کیفیت کردهای ایران. آنچنان که مترجم نام آور زبان فارسی محمد قاضی کرد است. یا گروه موسیقی کامکارها یک وزن فرهنگی ملی می باشد. اما کردهای عراق از حیث فرهنگی غنای کمتری دارند.

۶. در این راستا به نظر می رسد استقلال اقلیم کردستان عراق اگرچه در زمان کنونی بیش از هر زمان دیگر قابل تحقق است لکن منافع استراتژیک مردم کرد را لحاظ نخواهد کرد. زیرا:

۶.۱. تجربه های استقلال طلبی قرن اخیر عمدتا تجربه های منفی بوده است. چه در شوروی سابق چه در یوگسلاوی سابق.

۲.۶. استقلال اقلیم با نگرانیهای امنیتی همسایگان متناظر خواهد شد. تحریم و فشار سه جانبه جغرافیایی از سوی عراق و ترکیه و ایران رقم می خورد و وضعیت اقتصادی نسبتا با ثبات کنونی را به سمت بحران حرکت خواهد داد. این در حالی است که اکنون مردم کرد هرکدام از این کشورها با هم رفت و آمد و ارتباط آسان دارند.

۳.۶. فشارهای اقتصادی در بلندمدت مردم اقلیم را خسته می کند. این خستگی بطور جبری بر تنش اجتماعی دامن خواهد زد که تنش سیاسی از دل آن متولد می شود. همین نکته احتمالا سبب کمرنگ شدن جایگاه نیروهای میانه نظیر بارزانی می گردد و در عوض نیروهای رادیکال نظیر پ.ک.ک دست بالا را خواهند یافت تا بطور سمبلیک و شعاری مطالبات مردم تحت فشار کرد را نمایندگی کنند. اینگونه رادیکالیسم بر سپهر منطقه ای کردستان سایه می افکند و جولانگاه افراطی گری و جنگ و ستیز خواهد شد. آن هم در خاورمیانه ای که آبستن تضاد و تروریسم و خشونت است.

۷. اسرائیل از هرج و مرج مذکور منتفع خواهد شد. ایران را به عنوان دشمن منطقه ای و شیعه درگیر تنش مرزی می کند. ترکیه را با دولت اسلامگرای اردوغان که به دفعات روبروی حرکات اسرائیل قد علم کرده، وارد درگیری مرزی می نماید. بی ثباتی عراق را نیز تداوم می بخشد. اینگونه خود اسرائیل در حاشیه امن تری قرار خواهد گرفت.

۸. جمع بندی پایانی اینکه مطالبات استقلال طلبانه کردها بر محور هویت قومی قرار دارد. فارغ از ارزشگذاری مثبت یا منفی بر این گونه هویت طلبی، می توان تذکر داد که جهان جدید جهان توسعه گراست. توسعه نیز در فضای آرامش رقم می خورد. کلیدواژه توسعه بر کلیدواژه های قومیتی ارجحیت دارد. زیرا زندگی واقعی همان مردمی که در سپهر قومیت زیست می کنند به دستاوردهای همین توسعه گره خورده است. دستاوردهایی که آینه واقعیت زیستن هستند و در لباس رفاه، آموزش، بهداشت و امنیت خود را نشان می دهند. حال آنکه مطالبات هویت قومی -اگرچه به حق- مطالبات انتزاعی است.