“یک شب دیگر هم بمان سیلویا” در انزلی روی صحنه می رود
جارستان به نقل از ایرنا؛ ” همیشه حرفا و قصههای دیگران رو نقل کردم، حالا میخوام یه نفرم قصهی منو تعریف کنه. ما خوشبخت بودیم. بغلبغل گل نرگس از باغچهی کلیسا میچیدیم تا به بقال محل بفروشیم. من به دنیا اومدم، شعر گفتم، تد هیوز رو دیدم، عاشقش شدم و باهاش زندگی کردم، دیگه بیشتر