
میخواستم از رشت و شبهای روشنش بنویسم …برق رفت…
به گزارش پایگاه خبری جارستان/ وحید احمدی آرا در حکایت گیلان نوشت: چندین روز است که میخواهم از رشت بنویسم، از روزان و شبانی که در گرما و ترافیک می گذرد، هر بار دست به قلم شدم، عرق شرم و گرما و بطالت بر تنش نشست و کاغذ مچاله شد و قلم به گل