تاریخ انتشار : سه شنبه 24 اردیبهشت 1398 - 17:13
کد خبر : 39028

امیر کبیر؛ کارگزاری امین و ماندگار / شعبانعلی اسد پور لاکه

امیر کبیر؛ کارگزاری امین و ماندگار / شعبانعلی اسد پور لاکه

امیر کبیر؛ کارگزاری امین و ماندگار / شعبانعلی اسد پور لاکهیاد میرزا تقی خان امیر کبیر ، انگیزه ای است که از نیاز تاریخی مردم ایران به کارگزاری چون او سخن گوییم و قدر خود نخبگان و خادمان خود بشناسیم . بدون تردید می توان مطمئن بود که مردم با دیدن سریال های امیرکبیر و

امیر کبیر؛ کارگزاری امین و ماندگار / شعبانعلی اسد پور لاکهیاد میرزا تقی خان امیر کبیر ، انگیزه ای است که از نیاز تاریخی مردم ایران به کارگزاری چون او سخن گوییم و قدر خود نخبگان و خادمان خود بشناسیم . بدون تردید می توان مطمئن بود که مردم با دیدن سریال های امیرکبیر و سلطان صاحبقران و یا مطالعه کتب و مقالات مختلف، به شناخت کافی از این بزرگمرد ایران زمین دست یافته باشند .

امیر کبیر صادقانه و خالصانه معتقد بود ” هر انسان سالمی که کرامتش را فراموش نکرده باشد به هر نوع تحقیر و تبعیضی معترض خواهد بود ” .

بر خلاف آنانی که امروز از مبارزه با فساد مالی و اقتصادی و اداری ، فریاد عجز سر می دهند و یا بی تفاوت از آ نها می گذرند امیر ثابت کرد که می توان در یک سیستم ناسالم و در میان همه عناصر فاسد و خود فروش و آزمند زیست و آلوده نشد و بر ارزش های انسانی و ملی وفادار ماند.

امیر حتی به مصلحت نیز از راستی و درستی دست برنداشت. او خود الگوی نو و بدیع در توسعه ملی بود. اگر امروز بحث الگوی متوازن و همه جانبه برخی شعار می دهند امیر در آن دوران که از این تئوری ها خبری نبود دست به تغییر در همه زمینه های فرهنگی ،اجتماعی ، اداری ، سیاسی و اقتصادی زد و حتی مرگش نیز نماد ماندگار شد .

امیر، مردم ایران را از رعیت بودن به شهروند بودن متحول کرد. امیر اولین هفته نامه وقایع اتفاقیه را راه اندازی کرد و به تاسیس چاپخانه و ترویج و اطلاع رسانی اقدام کرد و هرگز اجازه نداد در نشریه ای که خود بانی و ناشر آن بود کمترین تملق و مداهنه ای به عمل آید .کارهای فرهنگی امیر را می توان از عوامل زمینه ساز انقلاب مشروطیت دانست.

متانت و کرامت امیر در برخورد با معاندین و مخالقین شخصی اش بر عظمت او می افزود و همین طور قاطعیتش با مخالفین مصالح ملی و خائنین به وطن زبان زد خاص و عام بود اما امیر بزرگ تر از آن است که بتوان تمامی سجایا انسانی و اخلاقی اش را برشمرد و به رشته تحریر در آورد پس بهتر است همه با هم چند بار دیگر” دلسروده” زنده یاد فریدون مشیری را در ستایش امیر کبیر را باهم مرور کنیم و برای همه خدمت گزاران صادق ایران زمین که یا رخ در نقاب خاک کشیده اند و یا در قید حیاتند ، آرامش و سعادت و عزت ، آرزو  نماییم .

رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر ،

غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیر ،

 زمان، هنوز همان شرمسار بهت زده ،

زمین ، هنوز همین جان سخت  لال شده ،

جهان هنوز همان دست بسته ی تقدیر !

 هنوز ، نفرین می بارد از در و دیوار .

هنوز ، نفرت از پادشاه بد کردار .

هنوز وحشت از جانیان آدمخوار !

هنوز لعنت بر بانیان آن تزویر .

 هنوز دست صنوبر به استغاثه بلند ،

هنوز بید پریشیده سر فکنده به زیر ،

هنوز همهمه ی سروها که :  « ای جلاد

مزن ! مکش ! چه کنی ؟ های ؟ !

                                          ای پلید شریر !

چگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام ؟

چگونه تیر گشایی به شیر  در زنجیر ! ؟ »

 هنوز ، آب به سرخی زند که در رگ جوی ،

هنوز ،

هنوز ،

هنوز ،

به قطره قطره ی گلگونه ،  رنگ می گیرد ،

از آنچه گرم چکید از رگ امیر کبیر !

 نه خون ، که عشق به آزادگی ، شرف ، انسان

نه خون ، که داروی غم های مردم ایران !

نه خون ، که جوهر سیال دانش و تدبیر .

 هنوز زاری آب ،

هنوز ناله ی باد ،

هنوز گوش کر آسمان ، فسونگر پیر !

هنوز منتظرانیم تا زگرمابه

برون خرامی * ، ای آفتاب عالم گیر .

 « نشیمن تو نه این کنج محنت آباد ست

تو را زکنگره ی عرش می زنند صفیر ! »**

 به اسب و پیل چه نازی که رخ به خون شستند ،

در این سراچه ی ماتم پیاده شاه ، وزیر !

 چنو دوباره بیاید کسی ؟

                                –محال …محال

هزار سال بمانی اگر ،

                             چه دیر

                                         چه دیر… !

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.