تاریخ انتشار : شنبه 12 خرداد 1403 - 12:45
کد خبر : 127524

به قلم فرهاد رحمانی‌نیا؛

«پسر رشتی» بر مدار خاطره جمعی گیلانی‌ها

«پسر رشتی» بر مدار خاطره جمعی گیلانی‌ها
مجموعه داستان «پسر رشتی» به قلم فرهاد رحمانی‌نیا شامل 16 داستان کوتاه است. این کتاب در فروردین 1400 توسط انتشارات فرهنگ ایلیا چاپ و روانه بازار کتاب ایران شده است

اختصاصی جارستان: مجموعه داستان «پسر رشتی» به قلم فرهاد رحمانی‌نیا شامل ۱۶ داستان کوتاه است. این کتاب در فروردین ۱۴۰۰ توسط انتشارات فرهنگ ایلیا چاپ و روانه بازار کتاب ایران شده است.

مجموعه داستان «پسر رشتی» با یک دیباچه تحت عنوان «سرای گلشن» شروع می‌شود. این دیباچه برای آشنایی مخاطب با فضای داستان و شخصیت‌ها است که به‌صورت سریالی حول شخصیت اصلی داستان، «رحیم» و ماجراهای جالبی که طی پنج سالِ نخست دوره‌ تحصیلی ابتدایی برایش پیش می‌آید، روایت می‌شود.

«رحیم»، پسری است که نویسنده، دنیا را از دریچه چشم او به مخاطب نشان می‌دهد. زمان و مکان داستان به‌طور کامل و دقیق در دیباچه برای خواننده شرح داده می‌شود.

“برف، برف، برف. در بهمن‌ماه ۱۳۵۰ سه روز بود که بی‌وقفه برف می‌بارید و همه‌جا سفیدپوش و همه مردم خانه‌نشین شده بودند. وقتی رحیم از پنجره مشرف به باغِ جمال‌آباد نگاه می‌کرد، دیگر هیچ اثری از کلبه سرایداری تراب که در انتهای باغ قرار داشت، نبود و فقط یک‌جور سفیدی بی‌انتها را می‌دید که نوک برخی درختان مثل قارچ از آن بیرون زده بود”.

نویسنده با یک انتخاب هوشمندانه، بر مدار خاطره‌ جمعی، نقطه آغاز داستان کتاب را برف سنگین سال ۱۳۵۰ رشت انتخاب می‌کند.

مخاطب با شخصیت‌های اصلی داستان آشنا می‌شود: «سید مرتضی» پدر خانواده، مردی بلند قد، لوطی مسلک، چهارشونه، کمی تندخو ولی خوش قلب که به تازگی از روستا به شهر آمده و ابتدا نگهبان گاراژ بوده و با لیاقتی که از خودش نشان داده‌است، راننده مینی‌بوس شخصی به نام «حاجی عباسی» می‌شود. تاثیر مثبت «حاجی عباسی» روی خانواده «سید مرتضی» در طول داستان نمایان می‌شود.

امورات خانه و بچه‌ها بر عهده «مهری» همسر صبور «سید مرتضی» و مادر فداکار خانواده است. فرهاد رحمانی‌نیا همچنین در چند خط شخصیت‌پردازی شفافی از «مادربزرگ» هفتاد ساله داستان به مخاطب ارائه می‌دهد. «آذر» فرزند بزرگ خانواده سیزده سال دارد و مادر نگران سن دخترش است که نزدیک به ازدواجش است. او همیشه در فکر تهیه جهیزیه برای دخترش است. «رحیم» که داستان‌ها از نگاه او نوشته شده، پسری هفت ساله است که به تازگی دانش‌آموز کلاس اول ابتدایی شده‌است. «احمدرضا» که پسر دو ساله خانواده است که نقش کم‌رنگ‌تری نسبت به بقیه کاراکترهای داستان دارد. این خانواده در خانه‌ای با دو اتاق، در یکی از باغ‌های غرب شهر به تازگی آباد شده، زندگی می‌کنند.

نویسنده تا اینجا تکلیف خودش را با زمان، مکان و شخصیت‌ها مشخص می‌کند و تصویر شفافی برای مخاطب ایجاد می‌کند؛ تصویری که در روند ادامه داستان‌های کتاب به خوبی به‌کار خواننده می‌آید.

این ویژگی‌ها نشان می‌دهد که با داستانی با مشخصه‌های رئالیستی مواجه هستیم. تفسیر و توصیف پیشامدهای روزمره‌ زندگی از نگاه متعجب و کنجکاو «رحیم»، که به‌صورت تجربی با پدیده‌ها مواجه و بزرگ می‌شود. مخاطب بزرگ‌شدن «رحیم»‌ را سال به سال در داستان‌ها می‌بیند. این امر یکی از شاخصه‌های اصلی داستان است که نویسنده توانسته خودش را جای «رحیم» کلاس اول تا پنجم بگذارد.

حرف‌ها و نوع نگاه‌ شخصیت‌ها در طی داستان‌، از دل دورانی که نویسنده با بیان تاریخ و مشخصه‌های اقلیمی مانند، نام‌بردن خیابان‌ها، محلات و شهرهای استان آن را توصیف کرده، بیرون می‌آید. شاخصه‌ای که نویسندگان در داستان‌های مدرنِ امروزی، کمتر به آن می‌پردازند و مخاطب با مکان وقوع حوادث و پیشامدهای داستان آشنایی ندارد و نمی‌داند عناصر داستان کجا قرار دارند.

همین موضوع داستان «پسر رشتی» را باورپذیر می‌کند. هنرها، چه انتزاعی چه انضمامی، زمانی که بتوانند برای مخاطب به خوبی باورپذیر باشند، موفق هستند. این پذیرش و باور مخاطب به‌دلیل وجود روح خاطره جمعی و نوستالژی در کالبد تمام داستان‌های کتاب و همچنین روایت منسجم نویسنده برای مخاطب، به‌خصوص مخاطب گیلانی پدید آمده است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.