تاریخ انتشار : جمعه 2 خرداد 1399 - 11:06
کد خبر : 61113

گذر از هفت وادی عشق با کمک‌های مومنانه

گذر از هفت وادی عشق با کمک‌های مومنانه

جارستان به نقل از ایرنا؛ امروز که دوربین بر می دارم و برای تهیه خبر از توزیع چهارمین مرحله بسته های معیشتی رزمایش مواسات و کمک های مومنانه به مصلی شهر بروم افکار مختلفی به ذهنم هجوم می آوردند. به یاد گفته شهروندی می افتم که پس از انتشار خبر توزیع ۱۴۰۰ بسته حمایتی در

جارستان به نقل از ایرنا؛ امروز که دوربین بر می دارم و برای تهیه خبر از توزیع چهارمین مرحله بسته های معیشتی رزمایش مواسات و کمک های مومنانه به مصلی شهر بروم افکار مختلفی به ذهنم هجوم می آوردند.

به یاد گفته شهروندی می افتم که پس از انتشار خبر توزیع ۱۴۰۰ بسته حمایتی در فضای مجازی نوشته بود :چه کسی این بسته ها را تهیه و چه کسی دریافت کرده است !! و یاکاربری دیگر که گفته بود : چگونه این همه افراد را شناسایی کرده اند ؟
در همین فکر ها بودم که مصلی مسجد جعفری رسیدم جمعی از مسوولان و گروه های جهادی و بسیجی در حال بسته بندی و انتقال بسته ها به داخل خودرو برای توزیع بودند .
از فرماندار و فرمانده سپاه صومعه سرا خواستم تا اجازه دهند با گروه توزیع کننده بسته ها همراه شوم تا بتوانم مرحله فراتر از اعلام خبر توزیع شدن را از نزدیک ببینم.
مرا به علی مسوول عملیات توزیع بسته معرفی کردند . به همراه علی سوار بر پیکان وانت شدیم، او از من خواست تا از فهرست اسامی، و آدرس افراد آسیب از بحران کرونا را انتخاب کنم ۷ آدرس را از بخش ها و مناطق مختلف انتخاب کردم تا راهی شویم.
علی در حالی که می خندید گفت : امروز باید از هفت وادی عشق با پیکان وانت بگذریم اما قرار است کارمان بی سر وصدا باشد و همسایه ها خودرو دولتی و یا سپاه را نبینند.
از کوچه های یک روستا در بخش مرکزی می گذریم آرام ، آرام از جاده پر پیچ و خم و خانه های دو طرف آن عبور می کنیم. در انتهای کوچه ای خانه ای قدیمی و نیمه مخروبه نزدیک می شویم . پسر بچه ای از دور به ما نزدیک می شود علی سراغ پدرش رامی گیرد ، پدر را صدا می کند و وارد منزل می شویم ، خانه ای که غم از رویش می بارد . پسر به بسته معیشتی نگاه می کند ، خوشحالی و ذوق در چشمانش هزار حرف ناگفته دارد، پدرش گچ کار ساختمانی است که قبل از کرونا به علت سقوط در حین کار دچار آسیب شده و دربستر بسر می برد و مادر هم برای کار نشاء برنج به مزرع همسایگان رفته تا شاید بتواند گدا بهار را سپری کند هنوز از خانه بیرون نیامده ایم که صدای خوشحالی پسر از داشتن بسته ماکارونی شنیده می شود.
به سمت نشانی دوم می رویم به خانه ای می رسیم که پیر زنی با پسر اوتیسمی اش زندگی می کند پسر خنده کنان به استقبال ما می آید و بسته ها را از دستانم می کشد و روی سر می گذارد و چند دور در حیاط رقص کنان با آن می چرخد طاقت ماندن نیست و هرچه سریعتر به سمت آدرس سوم حرکت می کنیم.
در انتهای مسیری که دیگر فکر می کنی فقط شالیزار است خانه ای دارند که نصف را خیرین محلی مرمت کرده اند و نصف دیگر آن را بسیج سازندگی ؛ مرد خانه دچار مشکل عصبی است از این رو به دور از جماعت زندگی می کند تنها دارایی شان چند مرغ و خروس است و بس دختر شان با خجالت نزدیک می شود بسته را تحویلش می دهیم به مادر می گوید : دیدی تلویزیون می گفت برای ما هم آوردن و آرام بسته را به داخل آشپزخانه کوچک و تاریکشان می برد.
درحالی که امروز لحظه لحظه زندگی نیازمندان را از نزدیک لمس می کنم بسته ها و اقلام این رزمایش آن روی سکه را که انسان های باهم همدل شده و پای کار آمده اند تا بتوانند اعضای یک پیکر شوند را به خوبی نشان می دهد .
علی که امروز هدهد هادی شده راه عاشقی است. ‌مرا به نشانی انتخابی دیگر از مناطق محروم می برد خانواده ای که پدرشان براثر کرونا فوت کرده و نبود پدرومادر از کار افتاده مشکلات را صد چندان کرده است مادر با دستی لرزان از دخترش می خواهد که سریع مرغ و گوشت را در یخچال بگذارد و با چشمی اشک آلود از تشکر می کند.
هرچقدر پیش می روم نیازمندی ها را در اشکال و ابعاد گوناگون می بینم و بیشتر به اهمیت رزمایش مواسات و سخنان رهبری پی می برم به منزل و وادی پنجم می رسیم خانواده ای پنج نفره که عضو هیچ نهاد حمایتی نیستند .مادر و پدر تازه از کار در مزرعه همسایه برگشته اند و چند نان وتخم مرغ در دست دارند وقتی بسته را به مرد می دهیم همسرش می خندند و می گوید: آنکه دندان دهد روغن برای سرخ کردن تخم مرغ هم دهد !!

امیر ، شاگردِ نقاش ساختمانی است که بخاطر کرونا از کار بیکار شده و علاوه بر آن به خاطر جراحی کلیه سنگ سازش بقول خودش تا اطلاع ثانوی می باید استراحت کند بسته معیشتی را که می بیند می گوید : آخرین ذخیره غذایی ام را مصرف کرده ام و امروز خدا شما را رساند و گرنه و بغض ساکتش می کند.
به سمت هفتمین نشانی حرکت می کنیم خانه ای که فرزندانش دم در نشسته اند و منتظر پدر هستند آنچنان چهره سوخته و لاغری دارند که پوستشان به استخوانها چسبیده و فقر غذایی در آن ها بیداد می کند پدر علاوه بر خرج فرزندان باید مادر ویلچری آنها را تر وخشک کند و آنطور که از شواهد برمی آید صاحبخانه آنها را جواب کرده و بزودی باید از آنجا بروند
دیگر طاقت دیدن این صحنه ها برام سخت می شود و علی را در ادامه راه تنها می گذارم.
در چندین مرحله و اجرای رزمایش مواسات همدلی و کمک مومنانه در شهرستان صومعه سرا دیدم که عشق ،عشق و همدلی آفرید و همدلی با کمک های مومنانه شادی را برای کسانی که شاید در نزدیکی ما بودند و از آنان خبر نداشتیم به ارمغان آورد و آنچنان که دوربین کوچک ما قادر به نشان دادن کامل این شادی ها نشد .
امام جمعه شهرستان صومعه سرا در گفتگو با خبرنگار ایرنا می گوید : امروز باتلاش خیران، مردم ، بازاریان و تلاش های سپاه و همکاری مسوولان در چهارمین مرحله رزمایش مواسات ۱۴۰۰ بسته معیشتی در اختیار نیازمندان قرار می گیرد .
حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی راشدی نوری، ارزش کل بسته های توزیعی امروز را ۵میلیارد ریال عنوان و خاطرنشان کرد : تاکنون در چهار مرحله ۵ هزار بسته در شهرستان بین آسیب دیدگان از کرونا توزیع شده است که امید داریم با استقبال خیران بعد از ماه رمضان هم در چند مرحله توزیع داشته باشیم .

فرماندار صومعه سرا هم در ادامه گفت : مردم کشور ما امسال در ماه رمضان مهربانی را توزیع کردند .
سیدجلال سید محمدی به سومین مرحله رزمایش مواسات در این شهرستان اشاره و اظهار کرد :خیرین و مردم و مسوولان همدل و یک صدا از یک رزمایش که آزمونی در ماه رمضان بود موفق و سربلند بیرون آمده اند .

شهرستان صومعه سرا با حدود ۱۳۰ هزار نفر جمعیت سه بخش مرکزی، تولمات و گوراب زرمیخ در ۲۵ کیلومتری غرب مرکز استان گیلان واقع شده است.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.