بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم
نویسنده: سعیده قرشی، معمار، پژوهشگر جارستان: پیشترها پرسهزنی برای من گشتن در شهر بود، کشف فضاهای جدید، فرصتهای جدید و اشتیاق تهیهی سناریوهای احتمالی و شروع یک پروژهی خود جوش؛ حالا اما پرسهزنی من تبدیل به نوع دیگری شده است، بالا و پایین کردن اینستگرم و نشستن پای صحبتهای به اصطلاح لایو دوستانی که به
نویسنده: سعیده قرشی، معمار، پژوهشگر
جارستان: پیشترها پرسهزنی برای من گشتن در شهر بود، کشف فضاهای جدید، فرصتهای جدید و اشتیاق تهیهی سناریوهای احتمالی و شروع یک پروژهی خود جوش؛ حالا اما پرسهزنی من تبدیل به نوع دیگری شده است، بالا و پایین کردن اینستگرم و نشستن پای صحبتهای به اصطلاح لایو دوستانی که به مدد این روزها فرصت یادگرفتن از آنها را میشود غنیمت شمرد …
دوست که میگویم بیشتر من تعقیب کنندهی آنها هستم چه یکی مدیر عامل فلان شرکت نوآور و دیگری مدیر توسعهی آن دیگر استارتاپ، یکی مسئول آموزش آن شرکت کوچینگ و دیگری هدایتگر طرحهای توسعهی آن دیگر موسسهی سرمایهگذاری.
علاقهی این سالهای نگارنده به مباحث توسعهای و اقتصادی و فعالان این عرصه که در قالب فالو کردن ]دنبال گیری[ معمولا توام با تحسین، جا خوش کرده بود این روزها به تعقیب لحظههای خانگی مدیران موثر در اقتصاد دانشبنیان کشور بدل شده، این اما تمام ماجرا نیست … شنیدهام بعضی مدیریتهای شهری ] در کلانشهرهای ایران[ ترتیب و نظم تشکیل جلسات را حفظ کردهاند، کارگروهها به فعالیت خود ادامه میدهند، پروژههای جدید شروع میکنند و پیگیری پروژههای پیشین را فراموش نکردهاند. حتی همین موضوع ناخوشایند ویروس کووید-۱۹ را به پروژههای نظرسنجی برای درک عملکرد شهری تبدیل کردهاند و بیشتر به لزوم تابآوری، بسترسازی اجتماعی و اهمیت اقتصاد دانشبنیان پی بردهاند و در واقع همین بستر نه چندان قوی ارتباط مجازی را جدی گرفته و تهدید خانه نشینی را به فرصت آیلاند بودن]در معنای مثبت کلمه[، بدل کردهاند.
آیلاند که میگویم خدا به سر شاهد است قصد تمسخر ندارم. این واژه برای من ]و احتمالا بسیاری از خوانندگان[ استعارهای است از تلاش صادقانه با تمام توان برای انجام وظیفه حتی در بستری ناآشنا. آیلاند که میگویم یعنی بازتعریف توانمندی نسلها و به روز شدن ارتباطگیری همافزا. آیلاند که میگویم یعنی وجدان کاری و انضباط اجتماعی … یعنی هیچ تکلیفی از سر باز نمیشود و هیچ کار امروزی به فردا واگذار نمیگردد. یعنی من، تو، او همگی علی رغم شرایط، سوار بر امواج کشتی این روزها راه به سر منزل مقصود میرسانیم …
اینها را گفتم که توصیه کنم … نه … تقاضا کنم … نه … حتی بگویم و بگذرم که میشود در امکانات ارتباطی برای پیگیری و ادامهی فعالیتهای مرتبط با شهر و مسائل شهری تجدید نظر کرد یا آنها را روز آمد کرد، چه بسا فصلی نو در دفتر کار گروهی در ساختارهای سازمانی گشود و شهر ]بخوانید رشت[ را معطل نگذاشت …
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم
دیدهام گاهی در تب، ماه میآید پایین،
میرسد دست به سقف ملکوت.
دیدهام، سهره بهتر میخواند.
گاه زخمی که به پا داشتهام زیر و بمهای زمین را به من آموخته است.
گاه در بستر بیماری من، حجم گل چند برابر شده است و فزونتر شده است،
قطر نارنج، شعاع فانوس
و نترسیم از مرگ …
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰