نیروی دریایی آمریکا در نبرد با ایران قادر به پیروزی است؟/ فارن پالیسی: ناوهای آمریکایی دیگر در امان نیستند
نشریه «فارن پالیسی» مینویسد: «ارتش آمریکا ایران را یک قدرت درجه دو میپندارد؛ اما گزینههای واشنگتن در برابر تهران بشدت محدود است و نیروی دریایی آمریکا همچنان چشمان خود را به روی این واقعیت بسته که ناوهای آن به خاطر تخریب، آسیب و یا زمینگیر شدن از تکمیل مأموریتهای خود، در معرض شکست در میدان
نشریه «فارن پالیسی» مینویسد: «ارتش آمریکا ایران را یک قدرت درجه دو میپندارد؛ اما گزینههای واشنگتن در برابر تهران بشدت محدود است و نیروی دریایی آمریکا همچنان چشمان خود را به روی این واقعیت بسته که ناوهای آن به خاطر تخریب، آسیب و یا زمینگیر شدن از تکمیل مأموریتهای خود، در معرض شکست در میدان نبرد با ایران هستند.
جارستان_ نشریه «فارن پالیسی» مینویسد: «ارتش آمریکا ایران را یک قدرت درجه دو میپندارد؛ اما گزینههای واشنگتن در برابر تهران بشدت محدود است و نیروی دریایی آمریکا همچنان چشمان خود را به روی این واقعیت بسته که ناوهای آن به خاطر تخریب، آسیب و یا زمینگیر شدن از تکمیل مأموریتهای خود، در معرض شکست در میدان نبرد با ایران هستند.
نشریه آمریکایی «فارن پالیسی» روز سه شنبه (۹مهرماه) در جدیدترین نوشتار خود به قلم «مایکل موران» با اشاره به تنش های اخیر بین ایران و آمریکا با محوریت حمله به تأسیسات نفتی «آرامکو» در عربستان سعودی که آن را بی هیچ سند و مدرکی به کشورمان نسبت می دهد، می نویسد: «نیروی دریایی آمریکا آماده نیست که با ایران رقابت کند و در این نبرد، برنده باشد و به همین دلیل است که در زمان حاضر، گفت وگوهای خشن ممکن است همچنان به قوت خود باقی بماند. علت بی ارادگی و بی تصمیمی تیم ترامپ در پاسخ دادن به حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی که آن را به ایران نسبت می دهند، هرچه که باشد، یک واقعیت کاملاً مسلم است و آن، این است که توانایی ایالات متحده برای اعمال قدرت در خلیج فارس از طریق ناوشکن های تهاجمی، دیگر آن چیزی نیست که در طول چندین دهه قبل بود.»
نویسنده در این خصوص، نمونه هایی از قدرتنمایی هایی نیروی دریایی آمریکا را علیه «معمر قذافی» در سال ۱۹۸۱، «سازمان آزادی بخش فلسطین»، علیه چین در غائله تایوان و چند نمونه دیگر را مرور می کند و سپس می نویسد: «با این حال، چنین آرایش مشابهی از نیروی دریایی آمریکا دیگر نمی تواند همان پاسخ را در دشمن بالقوه برانگیزد. در واقع، این تغییر نشان دهنده آن است که مزیتی که نیروی دریایی آمریکا برای چندین دهه از آن در مقابل رقبای واقعی خود از آن بهره می برد، دیگر وجود ندارد. در واقع، کلاس های جدید زیردریایی های بی صدای دیزل و تحولات جدید در فناوری مین و اژدر باعث شده که امروزه رشته عملیات نزدیک به ساحل ها، بسیار خطرناک تر از گذشته باشند. در نتیجه، ناوهای هواپیمابر آمریکایی زمانی که وارد آب های نیروهای دشمن می شوند، دیگر در امان نیستند.»
وی در ادامه تصریح می کند: «مسأله جدیتر، به کارگیری سیستم های روسی و چینی موسوم به موشک های ضد کشتی DF-۲۱ است که چین در یک دهه اخیر آنها را ساخته است. برد آن بیش از ۱۰۰۰ مایل بیشتر از طیف گسترده ای از جنگنده های آمریکایی است که امروزه می توانند از عرشه ناو پرواز کنند. در زمان حاضر، راهبری یک ناوگان تهاجمی آمریکایی در خلیج تایوان برای نمایش حمایت دموکراسی برای پشتیبانی از هنگ کنگ، ریسک بروز یک فاجعه را به همراه دارد.»
فارن پالیسی در ادامه به ایران چنین میپردازد: «ایران هنوز هیچ چیز پیشرفتهای مانند DF-۲۱ چینی ها را در اختیار ندارد؛ با این حال، موشک ضد کشتی «نور» را در داخل تولید کرده- که به خودی خود مهندسی معکوس یک نوع مدل قدیمیتر یک موشک کروز چینی است- و در شعاع بیش از ۱۰۰ مایل خطرناک است. در سال ۲۰۱۶، ناوشکن USS Mason، از سوی چندین موشک «نور» که ظاهراً به دست شورشیان حوثی شلیک شده بود، مورد اصابت قرار گرفت. این تابستان که تنش بین ایران و آمریکا شدت گرفت، مجموعهای از این موشکها و ناوگانی از قایقهای تندروی ایران کافی بودند تا ناو «یو اس اس لینکلن» را از خلیج فارس بیرون نگه دارند.»
نویسنده سپس تأکید میکند: «این لحظه مهمی برای استراتژیستهای نظامی است. با وجودی که ارتش آمریکا ایران را یک قدرت درجه دو میداند، اما گزینههای واشنگتن در برابر آن بشدت محدود است. در نتیجه، در حالی که تیم ترامپ در حال سبک سنگین کردن است که با ایران چه بکند، گزینههای دونالد ترامپ محدود خواهد شد و احتمالاً به اعزام کشتی های جنگی و زیردریایی هایی که قادر باشند موشک کروز دوربرد شلیک کنند، محدود خواهد شد. یا اینکه جنگنده های خود را در کشورهایی از خاورمیانه که به لحاظ سیاسی، حساس و غیرقابل اعتماد هستند، مستقر کند یا بمب افکن های استراتژیکی مانند ب-۵۲ و ب-۲ های خود را در آنها استقرار دهد. همچنین، نیروی هوایی آمریکا که از بعد از جنگ جهانی دوم سلاح اصلی در زرادخانه آمریکا در چنین سناریوهایی بوده اند، اکنون ناگهان و تقریباً محلی از اعتبار ندارند.»
فارن پالیسی در ادامه می نویسد: «آن دسته از افسران آینده نگر در ارتش آمریکا که ایده های نوآورانه داشتند، سال ها درباره فرارسیدن چنین روزی هشدار می دادند؛ درست مانند خلبان های دهه های ۱۹۲۰و ۱۹۳۰ که خاتمه نبرد ناو را به عنوان مهم ترین سلاح پیش بینی می کردند؛ افسران کنونی نیز مدام تأکید می کنند که برخی از محبوب ترین و گرانقیمت ترین تجهیزات جنگی نیروی دریایی ارتش آمریکا در عمل منسوخ شده است و بسختی می تواند یک اقدام حرفهای انجام دهد.»
نویسنده این نشریه آمریکایی در ادامه به مقاله ای اشاره می کند که دو سال پیش یکی از افسران نیروی دریایی آمریکا در همین باره در ژورنال «مؤسسه نیروی دریایی آمریکا» (U.S Naval Institute) نوشته بود. وی در این مقاله تصریح کرده بود: «نیروی دریایی همچنان چشمان خود را به روی این واقعیت بسته است که ناوهای آن به خاطر تخریب، آسیب و یا زمینگیر شدن از تکمیل مأموریتهای خود در معرض شکست در میدان نبرد هستند.»
نویسنده ذیل مقاله این ستوان نیروی دریایی ارتش آمریکا می افزاید: «شاید مقامات ارتش آمریکا خیلی هم از این واقعیت بیخبر نباشند و چشمان خود را نیز نبسته باشند. از این گذشته، ناوهواپیمابر «یو اس اس لینکلن» و ۹۰ هواپیمای سنگینی که حمل میکند، از ماه می، همچنان در ۲۰۰ مایلی ساحل «عمان» مانده اند؛ با وجودی که برد جنگنده های F/A-۱۸ آن فقط به ۵۰۰ مایل می رسد. در بهترین حالت، این هواپیماهای تهاجمی فقط می توانند بسختی به سواحلی شرقی ایران برسند و برگردند و صدها مایل از پایگاه های دریایی ایران در خلیج فارس که اغلب از آنها به عنوان اهداف بالقوه یاد می شود، در دسترس آن نیست.»/ تیک
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰