رقص شمشیر و بحران خاورمیانه
با مرور اتفاقات پیش آمده بین کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، اولین نکته ای که بیشتر از همه به چشم می آید، تنش های درونی است که بعد از مدت ها به بیرون درز نموده است. یکی از اصلیترین راهبردهای جمهوری اسلامی در این مسیر، تعامل با کشورهای همراستا چون عمان، کویت، پاکستان و ترکیه است. این کشورها میتوانند جبههای تازه را در منطقه ایجاد کنند و بر تقویت سیاستهای عقلائی و منطقی در خاورمیانه اهتمام داشته باشند.
حضور در حاشیه خلیج فارس چه جبر جغرافیایی باشد چه موهبتی تاریخی، فرقی ندارد؛ اهالی کشورهای حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه همواره با جنگ و منازعه و درگیری و اختلاف روبرو هستند. اختلافهایی که گاه ریشه در موقعیتهای ژئوپلتیک دارد و گاه متاثر از تحولات جهانی و خواست قدرتهای بینالمللی است.
هر کدام که باشد، این منازعهها بیش از هر چیز تهدیدی برای ثبات، توسعه و صلح در منطقه محسوب میشوند. همین مسئله هم موجب شده تا طی ادوار مختلف، به ویژه در پنجاه سال گذشته، همواره شاهد دخالتها، تنشهای دیپلماتیک و جنگهای نیابتی بین کشورهای مختلف این منطقه باشیم. در سالهای نهچندان دور گروهی از سیاستورزان منطقهای تلاش داشتند تا از این بحران تاریخی عبور کرده و تعاملاتی سازنده را میان کشورهای همسایه برقرار سازند. مرحوم آیتالله هاشمی در ایران، ملک عبدالله در عربستان سعودی، نجمالدین اربکان در ترکیه، سلطان قابوس در عمان و صباح احمد جابر الصباح در کویت در زمره این سیاستمداران قلمداد میشدند. این گروه ارتباط اثربخش میان کشورهای منطقه را راهبردی اصولی و بازی برد ـ برد برای تمام منطقه میدانستند و در تلاش بودند تا زمینههای اختلاف را به حداقل برسانند.
با توجه به اختلافات عمیق مذهبی ـ قومی حاکم بر منطقه خاورمیانه، این سیاستمداران کار بسیار سخت و صعبی را آغاز کرده بودند. آنها با همه این سختیها تلاش میکردند تا حد ممکن از میزان تنشهای موجود بکاهند و بر موضوعات وحدتآفرین تکیه کنند. یافتن منافع مشترک، شروع این همزیستی مسالمتآمیز بود. در آغازین سالهای سده بیستویکم، این سیاست آرامآرام به نتیجه میرسید که تغییرات اساسی در ساختار سیاسی کشورها موجب شد تا اقدام مذکور ابتر مانده و عرصه سیاست از وجود برخی از این چهرههای میانهرو خالی شود. هرچه فاصله کشورهای منطقه با اصول سیاسی این چهرهها بیشتر میشود، تنشها و بحرانهای منطقهای هم فزونی مییابند.
بدون تردید ایران و عربستان بیشترین نقش را در تنظیم آرایش سیاسی خاورمیانه دارند. هرچند به نظر میرسد ایران به لحاظ قومی و مذهبی در اقلیت به سر میبرد، اما موقعیت خاص ایران در منطقه و اقدامات موثر ایران طی چهار سال گذشته در عرصههای بینالمللی، سبب شده تا موازنهای منطقی و متکی بر پذیرش توان دیپلماتیک ایران در منطقه ایجاد شود. البته ایرانی که با حضور آیتالله هاشمی توانسته بود بخش قابل توجهی از حکومتهای منطقهای را وادار به احترام کند، حالا این وزنه سیاسی را از دست داده است. از سوی دیگر، با مرگ ملک عبدالله در عربستان و میدانداری خاندان السدیری که مشی تندرویی در مواجهه با کلیه امور حکومت آل سعود دارند، زمینههای اقدامات رادیکال در منطقه بیش از پیش مهیا شده است. عبدالله به واسطه خاستگاه سیاستورزی و توجه به منافع منطقهای توانسته بود تا چهرهای به مراتب منطقیتر از عربستان را در عرصه بینالمللی پدید آورد، اما حاکمان فعلی عربستان و خاندان السدیری توجه چندانی به این موضوع ندارند. سابقه و تجربه حضور این خاندان هم نشان میدهد که آنها از حمله به بحرین و یمن ابایی نداشته و در این میان در پی ایجاد ائتلافی منطقهای هم بوده و هستند.
با تمام این اوصاف، مشاهدات عینی و بررسی وضعیت سیاسی خاورمیانه نشان میدهد کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس موقعیت مناسبی ندارند. حضور تروریسم برساخته وهابیت در منطقه، تحرکات رژیم اسرائیل، بازیگری قدرتهای جهانی در خاورمیانه و… از جمله عواملی هستند که روابط میان کشورهای خاورمیانه را بیش از گذشته ترد و شکننده کردهاند.
اقدام اخیر عربستان سعودی و برخی از کشورهای همپیمان او پس از سفر ترامپ به این کشور و رویارویی با قطر را هم میتوان در همین ساختار سیاسی مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. تلاش برای فشار به قطر و مقابله به مثل این کشور هم بر شدت این تنش میافزاید. در این میان، نقش ایران بیش از گذشته به چشم خواهد آمد. هرچند این قبیل رویدادها برای ایران هم تهدیدی جدی محسوب شده و میتواند معضلاتی جدی را فراروی جمهوری اسلامی قرار دهد، اما سیاستورزان کشور میتوانند با هوشمندی از کنار این تهدید فرصتی کمنظیر را برای خود و دیگر کشورهای منطقه فراهم آورند.
ایران میتواند با تکیه بر بارزترین وجه مثبت دولت مستقر، در عرصه سیاست خارجی، موازنهای مثبت را در منطقه ایجاد کرده و در قامت یک میانجی هم در راستای بهبود روابط خود با عربستان اقدام کرده و هم از هویت مستقل قطر دفاع کند. یکی از اصلیترین راهبردهای جمهوری اسلامی در این مسیر، تعامل با کشورهای همراستا چون عمان، کویت، پاکستان و ترکیه است. نباید فراموش کرد که مسائل این منطقه باید توسط همین کشورها و با تکیه بر ظرفیتهای دیپلماتیک منطقهای حل و فصل شود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰