همه تیرهای تنش به دولت اصابت کرد تا جامعه ایران ۴ سال طعم آرامش را بچشد
مملکت ما، اغلب اوقات در «شرایط حساس کنونی» است. تا یادمان است، مسوولان یادآورمان شدهاند که شرایط حساس کنونی را غافل نشویم. حتی به شوخی، گاهی گفته شده که شرایط امروز کنونیتر است و اگر هوشیار نباشیم، خسارتهای غیرقابل جبران میبینیم. به یک اعتبار بحرانها واقعیاند و ما دایما در حال عبور از بحران بودهایم. اسم یکی از کتابهای مرحوم هاشمی «عبور از بحران» است که به حوادث سال شصت و ترورها و التهابات ابتدای انقلاب اشاره دارد.
اما چون نیک بنگری تاریخ این سی و هشت سال تاریخ عبور از بحران بوده است. منصف بخواهیم باشیم باید به نظام اسلامی نمره عالی بدهیم در عبور هوشیارانه از بحرانها. آنها جنگ را پشت سر گذاشتهاند، تفرقه را، نفوذ مجاهدین را در بدنه حکمرانی، تحریمها را و خیلی از اتفاقات ناگوار را پشت سر گذاشتهاند…
آنقدر در مواجهه با بحران متخصص شدهاند که دیگر حوصله مدیریت اوضاع عادی را ندارند. مثل جراح حاذقی شدهاند که از پس درمان مغز و اعصاب راحتتر بر میآید تا مداوای زکام ساده. نگفته نگذارم که مسوولان این توانایی را به پشتگرمی مردم پیدا کردهاند.
چون بلدند با توده مردم ارتباط برقرار کنند و چون بلدند چطور و در چه سطحی مردم را در جریان بحران قرار بدهند پس بهتر و راحتتر از بحران عبور کردهاند. به همین بحرانهای سال شصت نگاه کنید. رییسجمهور با یازده میلیون رای عزل شده.
رییس دیوان عالی کشور به همراه هفتاد و چند نفر در یک انفجار به شهادت رسیده، رییسجمهور بعدی با نخستوزیرش با هم شهید شدهاند، جنگ هم در بالاترین سطح در جریان است و هنوز بخشی از خاک ما دست دشمن است. امریکا تحریممان کرده، اروپا هم مخالفین اسم و رسمدار را پناه داده… هرکدام از این اتفاقات به تنهایی میتوانست حکومتی جا افتاده را زمین بزند.
اما حضور حداکثری مردم، مسوولان را دلیر کرد که بر اوضاع مسلط شوند و نظام را تثبیت کنند. هر جا که مسوولان مستظهر به مردم بودند هزینه عبور از بحران پایین آمد و هر جا که نه، مجبور شدند هزینههای گزاف بدهند.
عادت به بحران البته بدیهایی هم دارد که میتواند جامعه را گرفتار کند. مثل بازی با آتش میماند. درست است که نفتانداز بر آتش مسلط است، اما این تسلط چیزی از مخاطرات آتش کم نمیکند.
برای همین گاهی میبینیم که بعضی مسوولان، موقع رقابت سیاسی، توی کاسه هم میگذارند و برای هم بحران مصنوعی میسازند.
شواهدی هست و البته ادعاهایی که حتی در بحرانهای خارجی هم ردی از داخلیها به چشم میخورد. نشنیدهاید که میگویند گرای تحریم را رقبای داخلی به دشمن خارجی دادند؟ همه دولتها گرفتار دو نوع بحران بودند. یکی بحران واقعی و یکی هم بحران دستساز رقیب.
رییسجمهور اسبق میگفت که ما هر ۹ روز با یک بحران مواجهیم. قبلیها و بعدیها هم تقریبا همین را میگفتند. اما به نظرم دولت روحانی یک کار فوقالعاده کرده و بحرانهای دستساز را طوری مدیریت کرده که شایسته
تشویق است.
روزنامههای این سه سال و اندی را مرور کنید. هر کس از دور صفحه اول آنها را بخواند، فکر میکند با دولتی در حال سقوط و زوال روبهروست. نه فقط هر ۹ روز بلکه هر روز بحرانهای دستساز جلوی دولت گذاشتهاند که جنب نتواند بخورد. یکی با فونت شاه رفت دستاورد دولت را هیچ ارزیابی کرده و دیگری امریکاییاش خوانده.
یکی به خیانت متهمش کرده و دیگری قراردادهایش را ترکمانچای نامیده. تقریبا هرچه خواستهاند نوشتهاند و گفتهاند. اما هنر روحانی این بوده که نگذاشته این بحرانها به بدنه جامعه راه یابد.
برای نزدیک چهار سال در روزنامهها چیزی جریان پیدا کرد که جامعه به آن بیاعتنا بود. روزنامهها توی سر و کله هم زدند اما حتی ذرهای از دعوایشان به میان مردم راه نیافت. تجربه امنیتی دولت و بحرانشناسی روحانی باعث شد با وجود همه مشکلات واقعی و غیرواقعی دنیا، جامعه آرامترین دورهاش را بگذراند.
شرایط حساس کنونی فقط در دولت روحانی بود که ذهن و دل مردم را به خود مشغول نکرد. دولت مثل سپری عمل کرد و تیرهای بحران را به جان خرید، تا مردم با خیال آسوده به زندگیشان برسند.
آیا میگویم مردم مشکل اقتصادی و معیشتی و سیاسی نداشتند؟ نه. اتفاقا مردم با مشکلات واقعی دست و پنجه نرم کردند، اما مثل قبل مشغول بحرانهای مصنوعی نشدند. کار مهم دولت روحانی همین بود که نگذاشت آتش رقابت سیاسی از صفحات روزنامه بیرون بیایند و دامن مردم را بگیرد
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰