تاریخ انتشار : دوشنبه 13 مرداد 1404 - 10:04
کد خبر : 133672

یاداشت یک روزنامه اصلاح طلب؛

قدرت افکار عمومی

قدرت افکار عمومی
شیخ‌کاظم صدیقی”، از امامت جمعه تهران استعفا داد. او همچنین براساس قانون، از ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر کنار خواهد رفت، آیا با یک تغییر رویکرد در شیوه حکمرانی روبه‌رو هستیم؟

جارستان: استعفای کاظم صدیقی از امامت جمعه موقت تهران پس از ۱۷ سال حضور مستمر در تریبون نماز جمعه پایتخت به‌ ظاهر حرکتی آرام اما در بطن خود حامل نشانه‌هایی جدی از یک دوره گذار در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران است. صدیقی در نامه‌ای به رهبر انقلاب ضمن تشکر از اعتماد و فرصت اقامه نماز جمعه در سال‌های گذشته خواستار کنار رفتن از این جایگاه به منظور تمرکز بر فعالیت‌های علمی و تبلیغی شد. درخواستی که با موافقت آیت‌الله خامنه‌ای همراه شد. همچنین بر اساس ماده ۱۹ قانون فعلی با استعفای او از امامت جمعه تهران و پذیرش این استعفا، وی جای خود را در ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر به فرد دیگری خواهد داد.

 

صدیقی در سال‌های گذشته به یکی از نمادهای خطبه‌های سنتی، اخلاق‌محور و البته گاه جنجالی نماز جمعه تهران تبدیل شده بود. چهره‌ای که هم در تفسیرهای عرفانی و هم در موضع‌گیری‌های سیاسی همواره در کانون توجه قرار داشت. اما در ماه‌های اخیر، به‌ویژه پس از ماجرای حاشیه‌ساز باغ ازگل و ارتباط این پرونده با خانواده او، فشارها برای کناره‌گیری‌اش افزایش یافت. فشارهایی که نه‌تنها از سوی اصلاح‌طلبان بلکه از درون جریان اصولگرا نیز بیان شد. ضرغامی در توئیتی ضمن قدردانی از اقدام ارزشمند صدیقی، یادآور شد که خود او نیز پیشنهاد داده بود تا تعیین تکلیف پرونده قضایی فرزندش، امامت جمعه را ادامه ندهد.

 

اما استعفای صدیقی تنها یک نماد از یک موج دیگر است، موجی که با تغییرات در ترکیب شورای نگهبان، زمزمه‌های رفع حصر، اظهارات معنادار علی‌اکبر ولایتی درباره «پایان کارایی شیوه‌های منقضی ‌شده» و هشدار ۱۸۰ اقتصاددان درباره بی‌اعتمادی و ناکارآمدی ساختارها به نظر می‌رسد به نقطه‌ای رسیده که دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت. تحلیلگران از آغاز دوره‌ای سخن می‌گویند که در آن، دولت و حاکمیت با ضرورت بازنگری جدی در سیاست‌های اجتماعی، فرهنگی، رسانه‌ای مواجه است.

 

باز شدن درهای بسته؟

از سوی دیگر، برخی از مسئولان عالی‌رتبه و تحلیلگران همسو با حاکمیت به‌ صراحت سخن از تحول در ساختار حکمرانی گفته‌اند. علی‌اکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب در توئیتی نوشته بود: «شیوه‌های منقضی ‌شده دیگر پاسخگوی جامعه پس از جنگ نخواهد بود». او همچنین بر ضرورت ملموس بودن تغییرات برای مردم تأکید کرده است. تغییری که نه فقط در سطوح بالا بلکه در زندگی روزمره مردم نیز باید دیده شود. محسن غرویان، استاد حوزه علمیه نیز در گفت‌وگو با رسانه‌ها به نقش کلیدی مردم در حفظ انسجام ملی اشاره کرده و خواستار بازنگری در سیاست‌های رسانه‌ای و اجتماعی شده است. او به‌ صراحت پایان فیلترینگ، کاهش فشار بر موضوع حجاب و بازگرداندن نخبگان از خارج را از الزامات عبور از وضعیت فعلی دانسته است.

 

در همین زمینه، رسانه ملی(صداوسیما) نیز یکی از چالش‌های اساسی کشور باقی مانده است. در حالی که مردم به رسانه‌های تعاملی جهانی دسترسی دارند، صداوسیما همچنان بر رویکردی بسته و یک‌سویه پافشاری می‌کند. نتیجه این انزوا، کاهش شدید مخاطب، افزایش بی‌اعتمادی و رویگردانی از رسانه رسمی است. بسیاری از ناظران بر این باورند که اگر صداوسیما خود را با ذائقه و نیازهای نسل امروز همسو نکند، شکاف بین رسانه ملی و مردم عمیق‌تر خواهد شد.

 

پایان وضعیت گذشته یا آغاز یک تحول واقعی؟

در مجموع آنچه از استعفای صدیقی، تغییرات در شورای نگهبان و شورای عالی امنیت ملی، اظهارات ولایتی، ضرغامی، غرویان و بیانیه ۱۸۰ اقتصاددان برمی‌آید، نشانه‌ای آشکار از یک تغییر پارادایم است. پارادایمی که پس از جنگ ۱۲ روزه بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی رابطه حاکمیت با مردم، بازتعریف رسانه‌ها، بازنگری در سیاست‌های اجتماعی و بازسازی اعتماد عمومی است. آیا این تغییرات به سطح سیاستگذاری عملی خواهد رسید؟ یا همچون دفعات پیش در سطح شعار باقی خواهد ماند؟

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.