تحلیل سعید رضوی فقیه، از بیانیهی مهدی کروبی؛
پیام شیخ اصلاحات به اصولگرایان میانهرو!
پایگاه خبری تحلیلی جارستان /به نقل از انصاف نیوز: سعید رضوی فقیه که در انتخابات ۸۸ سخنگویی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی را بر عهده داشت با اشاره به بیانیهی اخیر او میگوید که کروبی در این پیام ائتلاف با اصولگرایان میانهرو را هم مد نظر داشته است. این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه
پایگاه خبری تحلیلی جارستان /به نقل از انصاف نیوز: سعید رضوی فقیه که در انتخابات ۸۸ سخنگویی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی را بر عهده داشت با اشاره به بیانیهی اخیر او میگوید که کروبی در این پیام ائتلاف با اصولگرایان میانهرو را هم مد نظر داشته است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه «میانهروی نیروی اجتماعی را تا حداکثر ممکن بسیج میکند»، میگوید: با میانهروی تحولات سیاسی و اجتماعی کاملا عاقلانه و کم هزینه و تا حد ممکن قابل پیشبینی مدیریت خواهد شد و آسیبها و انحرافات هم قابل پیشگیری خواهند بود.
آقای رضوی فقیه گفت: در کنار مهندس موسوی و آقای خاتمی همکاری با نیروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی و جریانهایی از این دست، و از طرف دیگر همکاری با اشخاص و نیروهایی نظیر آقای ناطق نوری و علی لاریجانی می تواند مورد نظر کروبی باشد.
مهدی کروبی، رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی در پیامی که خطاب به کنگره حزب اعتماد ملی صادر شد، نوشته است:
«باید ضمن حفظ اتحاد حزب اعتماد ملی با دیگر اصلاحطلبان و نیز همهی مصلحان جامعه به خصوص جوانان و زنان و روشنفکران و جریانهای آزادیخواه و میانهرو درون ایران از تکثر و تنوع در درون این حرکت دفاع کرد و راه تغییر را فقط در یک مسیر جستجو نکرد»
رئیس مجلس ششم در بیانیهی خود نسبت به برخی تلاشها برای تکرار شدن مجلس فعلی هشدار داده و نوشته است: باید این توطئه را افشا و خنثی ساخت. تصویب قوانین ضد حقوق ملت مانند طرحهای ضد برجامی، محدودیت فضای مجازی، طرح تشدید مجازات افرادی که بدحجاب یا بیحجاب میدانید و از همه مهمتر تغییر قانون انتخابات برای ردصلاحیتهای گستردهتر همه نشانه حذف و غیبت ملت است.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با سعید رضوی فقیه دربارهی پیام اخیر مهدی کروبی را میتوانید در ادامه بخوانید:
انصاف نیوز – تاکید بر اتحاد گروههای اصلاحخواه با یکدیگر و گروههای میانهرو در شرایط فعلی به چه دلایلی مطرح شده است؟
سعید رضوی فقیه: اولین مطلبی که مقدمتا باید به آن اشاره کنم این است که به هر حال با همهی بحرانهای فراگیر سیاسی و تلاطمات و تحولات سریع و عمیق اجتماعی که به خصوص از یک سال پیش به این سو جامعهی ایرانی و سپهر سیاسی آن را تحت تاثیر قرار داده احزاب و جریانهای سیاسی داخلی همچنان علائم حیاتی امیدوارکنندهای از خود بروز میدهند. فضای کشور در نیمهی دوم سال گذشته یکسره امنیتی بود. دولت به معنای عام آن هم آگاهانه و با اراده و به سرعت و با جدیت در مسیر یکدستسازی حرکت میکرد و اگر نگوییم تصفیه، دستکم خالصسازی ساختار را مد نظر داشت.
جریانهای ناهمسو با وضع موجود همچنان زندهاند
در چنین وضعیتی احزاب و جریانها و نهادهای ناهمسو با وضع موجود به شدت تحت فشار بودند اما با این همه از هستی ساقط نشدند و دوام آوردند. هر چند بسیار ضعیفند اما همچنان زندهاند. البته ضعف و فتور آنها به ضعفهای درونیشان باز میگردد و ربطی به شدت و حدّت برخوردها ندارد. این احزاب قبل از حوادث پاییز گذشته هم متاسفانه کمابیش در همین سطح از تاثیرگذاری بودند بلکه پایینتر.
به جهت همین ضعفهای درونی بوده که در سالهای گذشته فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میدادند و در سال گذشته هم عملا یا تماشاچی بودند یا به تقلید و تذبذب دچار شده بودند. ولی به هر حال خوشبختانه همچنان زندهاند و علائم حیاتی از خود بروز میدهند.
تغییر باید در داخل و به دست نیروهای برآمده از متن جامعه صورت پذیرد
از این جهت میگویم خوشبختانه که به گمان بنده اولا برای نجات کشور از خطرات مهلک پیشارو حتما باید تغییرات ساختاری صورت پذیرد و تصمیمگیران تن به نوسازی و بازسازیهای اساسی دهند و ثانیا این تغییرات باید در داخل و به دست نیروهای برآمده از متن جامعه صورت پذیرد.
حالا بپردازیم به پرسش شما در مورد بیانیهی آقای کروبی. فراز مورد اشارهی شما از بیانیهی مذکور به اختصار چند اصل بنیادین مورد نیاز جامعهی ایرانی در شرایط کنونی را در خود گنجانیده. اول اتحاد و همبستگی احزاب و اشخاص و جریانها و اقشار آزادیخواه، میهندوست، دلسوز و خواهان اصلاح امور.
دوم تاکید بر نقش جوانان و زنان که در سالهای گذشته تاثیرگذاریشان بر تحولات شتاب گرفته و مثل موتور محرک برای تحولات اجتماعی و سیاسی عمل میکنند.
میانهروی نیروی اجتماعی را تا حداکثر ممکن بسیج میکند
سوم تاکید بر میانهروی است. میانهروی اولا موجب جذب حداکثری نیروها زیر چتر مطالبات مشترک خواهد شد و نیروی اجتماعی وسیعی را تا حداکثر ممکن بسیج میکند تا خواستههای مشترک و حداقلی خود را با جدیت و همبستگی مطالبه کنند. ثانیا با میانهروی تحولات سیاسی و اجتماعی کاملا عاقلانه و کم هزینه و تا حد ممکن قابل پیشبینی مدیریت خواهد شد و آسیبها و انحرافات هم قابل پیشگیری خواهند بود.
مدیریت توهمآمیز تحولات داخل از آمریکا و اروپا نه ممکن است و نه مفید
چهارمین اصل، تاکید بر ضرورت درونی بودن تلاش برای اصلاح و تغییر است. فضاسازیهای رسانههای خارج از کشور در سال گذشته نشان داد که مدیریت توهمآمیز مبارزات و تحولات داخل کشور از آمریکا و اروپا نه ممکن است، نه مفید است و نه قابل اعتماد است. بلکه اساسا بسیار مشکوک وحتی خطرناک است. در این باب باید جداگانه و مفصلتر سخن گفت و اینجا مجال آن نیست. بگذریم.
بالاخره پنجمین اصل بنیادین مورد نظر آقای کروبی در فراز بالا از بیانیهشان تاکید بر تکثر و تنوع در مسیر آزادیخواهی و اصلاح و تغییر است. به نظرم این تکثر و تنوع را در دو سطح و ساحت باید در نظر گرفت. یکی در ساحت کنشگران و اقشار مشارکتکننده و دیگری در ساحت راهها و روشهای فعالیت و اصلاح و تاثیرگذاری. توجه به هر دو ساحت مهم است و البته بی توجهی به آن در ربع قرن گذشته جنبش اصلاحی را به سمت انحصارطلبی منحرف ساخته و کشور را از بسیاری ظرفیتهای ممکن محروم کرده است.
انصاف نیوز – منظور از «جریانهای آزادیخواه و میانهرو درون ایران» کدام گروهها و افراد است؟ آیا میتوان گفت که تاکید کروبی بر ائتلاف با اصولگرایان معتدل است؟
رضوی فقیه: اگر بخواهیم مصداق دقیق و جزء به جزء را بشناسیم باید از خود آقای کروبی بپرسیم ولی مفهوم عبارت کمابیش روشن است و با توجه به کارنامه و پیشینهی سیاسی آقای کروبی در ربع قرن گذشته می توان با ظنی قریب به یقین حدس زد که ایشان اهل گفتوگو و همکاری با همهی نیروهایی است که خواهان تغییر در چارچوبهای مورد نظر ایشان و اهل عمل در این جهت باشند.
تاکید کروبی بر ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو
بنابراین حدس شما کاملا عاقلانه و مقبول است که ایشان ائتلاف با اصولگرایان معتدل را هم مد نظر داشته باشند. گمان نمیکنم آقای کروبی از پارادایم جمهوری اسلامی یا شعارهای اصلی انقلاب اسلامی پنجاه و هفت عبور کرده باشد. بنابراین از یک طرف همکاری با نیروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی و جریانهایی از این دست، و از طرف دیگر همکاری با اشخاص و نیروهایی نظیر آقای ناطق نوری و علی لاریجانی می تواند مورد نظر ایشان باشد.
امثال آقای خاتمی و مهندس موسوی و نیز جریانهای اصلی دوران اصلاحات و جنبش سبز نظیر سازمان مجاهدین انقلاب و جبههی مشارکت و مجمع روحانیون مبارز و کارگزاران و دیگران هم که جای خود دارد. هر چند برخی از این جریانات در مقاطعی با آقای کروبی تعامل خوبی نداشتند و مراعات ایشان را نکردند اما گمان نمی کنم کروبی اهل تصفیهحساب شخصی و کینهورزی باشد.
از طرف دیگر به نظرم آقای کروبی با توجه به تحولات سالهای گذشته اندیشه و عواطف خود را به روز کرده و با نسل جدید هم که مطالبات متفاوت و جدید دارد قادر به همدلی و همسخنی خواهد بود. منظورم نسلی است که سطح انتظاراتش از تغییر و تحول بسیار بالاتر از اصلاحطلبان سنتی و مدرن است.
روحیات آقای کروبی تا آنجا که من برداشت میکنم امروزه به گونهای است که دست کم میتواند با این نسل گفتوگو کند و آنها را بفهمد و البته باید خودش هم آنقدر سعه صدر و تحمل و مدارا به خرج دهد که آنها هم او را بفهمند و بخواهند با او همسخن شوند. به سخن دیگر آقای کروبی باید گفتمانی منسجم را عرضه کند که هم از آن خودش باشد و هم برای نسل جدید اگر مقبول هم نیست قابل بحث و گفتگو باشد.
این روزآمدی را علاوه بر آقای کروبی در آقایان مهندس موسوی و خاتمی و عبدالله نوری و ناطق نوری و بسیاری دیگر میتوان دید یا انتظار داشت و کاش آنها که در قدرت هستند و ابزار بسترسازی برای تغییر دارند نیز چنین وسعت مشرب و سعه صدری میداشتند و نسل جدید و تغییرات فکری و رفتاریاش را به مثابه فرصت و سرمایه میانگاشتند و نه تهدید و خسران و آسیب.
اگر میانهروها بر تکروی فایق شوند میتوان به مدیریت تحولات امیدوار شد
به هر حال اگر نیروهای میانهرو و آزادیخواه بتوانند بر تکروی و فرقهگرایی و خودبینی فایق بیایند و برای مشترکات حداقلی اهل همکاری و همبستگی حداکثری باشند آنگاه میتوان امیدوار شد که موتور داخلی مدیریت تحولات روشن شود و نیروهای داخلی نیز مقبولیت و وجاهت عمومی بیابند و در مسیر تحولات اجتماعی تاثیرگذار باشند.
شرط همکاری همسطح این است که اشخاص خود را نه سیمرغ بلکه صرفا یکی از سی مرغ بینگارند. متاسفانه تجربهی سالهای گذشته نشان می دهد که در اپوزیسیون هم هر کسی خودش را عمود خیمه و فصل الخطاب میانگارد و الگوی مورد نظرش از همکاری کردن عبارت است از «برای من کاری کردن». همه برای یکی و آن یکی برای خودش. همین انحصارطلبیها و خودخواهیها و تفرقهها سبب شده که یک اقلیت بالنسبه منسجم بتواند یک اکثریت پراکنده را تار و مار کند و از هرگونه تاثیرگذاری ناامید کرده و به آرزوپروری و توهم و دست آخر هم فرار از واقع بینی و شکستهای جبران ناپذیر دچار کند.
بسیاری از نیروهایی که زمانی تاثیرگذار بودند به جهت توهمات غیر واقع بینانه، با تفاوتهایی در کمیت و کیفیت و مدت، همان مسیر «سازمان مجاهدین خلق» را در خودویرانگری طی کردند که قصهاش هم غمانگیز و پر آب و تاب است و هم پیچیده و مفصل.
انصاف نیوز – تاکید کروبی در این بیانیه بر تغییر است؛ از نگاه شما این تغییر باید با چه ویژگیهایی همراه باشد که هم در عمل انجام شدنی باشد و هم به معنای رخ دادن تغییر باشد؟
رضوی فقیه: صورتبندی شما در این پرسش در عین ایجاز و اختصار کاملا جامع و مانع است. تغییری که در ماهیت خود واقعا تغییر باشد نه توهم تغییر، و در عالم واقعیت و وجود هم ممکن باشد، همان چیزی است که باید دنبالش باشیم و برای رسیدن به آن راه حلی پیدا کنیم. مراد از راه حل هم برنامه و استراتژی و تاکتیک و امثال اینهاست.
اگر فقط بر ممکنات تکیه کنیم دچار رضایت به وضع موجود میشویم و اگر فقط روی وضعیت مطلوب و بدتر از آن وضعیت رویایی تمرکز کنیم دچار آوانتوریسم و ماجراجویی و البته بیشتر از آن دچار بیعملی و تقدیرگرایی میشویم. اما من اینجا میخواهم اساسا خودمان را از این دوگانه که ما را گرفتار بحثهای بیپایان تئوریک و تحلیلی میکند رها کنیم و مطلب را شستهرفتهتر از آنچه که معمول است بیان کنم.
صاف و پوست کنده مطلب از این قرار است که بسیاری از تغییراتِ ممکن و شدنی و مطلوب برای جامعهی ایران در دسترس است اما نیروهایی که باید مجری چنین تغییراتی باشند، یا ارادهای برای عمل مناسب ندارند یا طریقهی درست عمل کردن را نمیشناسند. این قصه البته خیلی دراز است اما با اشارات کوتاهی هم می توان اول و آخرش را شناخت.
همین نکتهای که در پاسخ به پرسش قبلی اشاره کردم در نظر بگیریم. اینکه نیروهای اصلاحطلب دوم خردادی با آن همه قرابت در چارچوب فکری و پیشینهی عمل سیاسی نمیتوانند شالودهی یک همکاری منسجم را پیریزی کنند برای بیان علت ناکامیها کفایت میکند. انتخابات سال هشتاد و چهار هنوز از یادها نرفته. ما به احمدی نژاد و شورای نگهبان نباختیم بلکه به خودمان باختیم.
در هشت سال دولت اصلاحات نه به آموزش و پرورش توجه کردیم، نه به کانون پرورش فکری و نه شورای عالی جوانان. در حالی که میدانهای تاثیرگذاری درازمدت همینها بودند. در هشت سال دولت روحانی هم بدتر از آن دوره عمل کردیم. نه قدرت بهرهبرداری از فرصت پیروزی داشتیم و نه قدرت تحمل شکست و اراده برای جبران آن و بازسازی پس از شکست.
همانگونه که مسئولان کشور نقصانهای خودشان را به توطئه و خصومت دشمنان نسبت میدهند ما هم شکستهای خود را به «سرکوبگری دولتی» نسبت میدهیم. هنوز یک تحلیل جامع از وضعیت موجود و یک نقشهی راه برای رسیدن به وضعیت مطلوب نداریم. حتی نمیدانیم وضعیت مطلوبمان در کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت چیست.
کنشگران توانایی انجام تغییرات اساسی را ندارند
اگر به فرض محال همین امروز شورای نگهبان تعطیل و آزادی احزاب و مطبوعات تضمین و شرایط برگزاری یک انتخابات کاملا آزاد و رقابتی تامین شود خواهیم دید که چه مصیبتی گریبان همین نیروهایی را خواهد گرفت که میخواهند آزادی و تکثر و دموکراسی و امثالهم را در جامعهی ایران نهادینه کنند.
مخلص کلام اینکه جامعهی ایران پتانسیل و شانس تغییرات اساسی را دارد اما کنشگران ما فضیلت و توانایی لازم برای انجام تغییرات را ندارند از جمله اینکه هیچ برنامهای برای تغییر یا اصلا هیچ تصوری از تغییرات ممکن و مطلوب ندارند. این سخن بنده ممکن است تند و گزنده باشد اما حاضرم با هر یک از دوستان سابقا یا لاحقا اصلاحطلب گفتگو کنم و در این باب مورد به مورد به ارزیابی و داوری عملکردها بپردازیم.
میدان اصلی مدیریت تحولات متن جامعه است
انصاف نیوز – در بخش دیگری از این بیانیه بر تلاش برای تکرار نشدن مجلس کنونی تاکید شده است؛ اصلاحطلبان و میانهروها چه اقداماتی برای تکرار نشدن مجلس فعلی میتوانند انجام دهند؟
رضوی فقیه: البته پیشگیری از تکرار مجلس کنونی که با عرض پوزش ننگ مجالس بعد از انقلاب است کار شایستهای میتواند باشد اما از نظر بنده میدان اصلی کنشگریِ معطوف به تغییرات مطلوب نه انتخابات مجلس است و نه دیگر انتخابات. میدان اصلی مدیریت تحولات و هدایت صحیح انرژی متراکم در جامعه به سمت تغییراتِ درست و مطلوب، متن جامعه است.
اگر شما پشتوانهی اجتماعی کافی داشته باشید و کل ساختارهای حکومتی از جناح مقابلتان باشد به سادگی می توانید بر تصمیم و عمل آن ساختارها تاثیر بگذارید. نمونهی زنده نقش آیت الله سیستانی در عراق است که بدون ابزار حاکمیتی و صرفا با اتکا به سرمایهی اجتماعی قابل تصریف به قدرت سیاسیِ غیر مستقیم، به سادگی همهی نیروهای سیاسی و نهادهای حاکمیتی را به نرمش و حتی کرنش واداشته و وا میدارد.
وضعیت فعلی جبههی اصلاحات آینهی آیندهی مفروضشان در قدرت است
فرض کنید در آینده مجلسی داشته باشیم از این مضحکتر و دولتی از این ضعیفتر. اگر سرمایهی اجتماعی قوی و شبکهای از نهادهای ریشهدار و منسجم در متن جامعه داشته باشیم کل ساختار حاکمیت را میتوانیم تحت تاثیر قرار دهیم. اما بالعکس اگر مجلس ششم و دولت اصلاحات تکرار شود و جمعیت انبوه میلیونی هم در خیابان از ما حمایت کند ولی ما بازی سیاسی بلد نباشیم و تودههای حامی خود را در قالب شبکهای از نهادهای مدنی سازماندهی نکنیم، هر چه بخت و اقبال به ما عطا کرده با انفعال و استیصال از کف می دهیم. به دست آوردن سرمایهها و فرصتها گاه به یمن بخت و اقبال آسان است اما حفظ و نگهداشت آنها جز به فضایلی نظیر دانایی و خردمندی و شکیبایی و آیندهنگری و امثالهم ممکن نیست.
وضعیت فعلی جبههی اصلاحات و احزاب و تشکلهایشان آینهی آیندهی مفروضشان در قدرت است. هر چقدر الان حسن تدبیر و مدیریت دارند در آن شرایط مفروض هم خواهند داشت. اگر اهل تغییرند اول باید خود را تغییر دهند وگرنه جامعه با گذشت زمان تغییر می کند و هر که را بپسندد بالا می برد و هر که را هم نپسندد زمین می زند. مشکل ما نه انتخابات مجلس بعدی است و نه حتی به فرض محال نظام و حکومتی بعدی. مشکل اصلی ما خودمانیم و بس. بیش از این هم نمی توانم بگویم چون خودزنی است.
انتهای پیام
برچسب ها :ائتلاف اصلاح طلبان با اصولگرایان میانه رو ، رضوی فقیه ، مهدی کروبی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰