تاریخ انتشار : سه شنبه 10 مرداد 1402 - 15:20
کد خبر : 119610

نگاهی به دو نوع جریان مدیریت در اداره کل ارشاد گیلان

هادی آذرنگ

باقاعده، بی‌قاعده

باقاعده، بی‌قاعده
پیشنهاد می‌شود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌جای آنکه نیروها را به دو دسته‌ی حزب الله و حزب شیطان تقسیم کند، بهتر است از نیروهای موجود صیانت کرده و به‌دور از سهم‌خواهی و نگاه حزبی، شایسته‌سالاری را پیشه کند.

باقاعده

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در کشاکش تغییر و ورود نیروهای جدید که به‌منظور تحول در بدنه‌ی وزارتخانه‌های مختلف صورت می‌گرفت، وزارت فرهنگ و هنر آن‌زمان نیز از ‌این ماجرا بی‌نصیب نماند و در استان های مختلف، نیروهای تازه‌نفس حزب‌الهی که عهد کرده بودند تا تحول عظیمی ایجاد کنند، وارد سیستم اداری کشور شدند!

اداره کل فرهنگ و هنر گیلان نیز از قافله عقب نماند و تعداد زیادی نیروی حزب ‌الهی، با اصرار زیادی خود را مستخدم آن اداره نمودند؛ حتی به‌شرط عدم دریافت حقوق!(به روایت یکی از همین عزیزان)

زنده‌یاد مسعود فقیه(روزنامه نگار و بازیگر تئاتر) که کارشناس تئاتر وقت اداره کل فرهنگ و هنر گیلان بود، اولین شخصی بود که به‌عنوان سرپرست، تا سال ۶۰ عهده‌دار این مسوولیت شد و پس از آن از فعالیت در حوزه‌ی تئاتر کنار کشید و فعالیت مطبوعاتی خود را تا آخر عمر ادامه داد. پس از وی، توسلی که از بستگان نزدیک استاندار وقت گیلان(شهید انصاری) بود، به‌سمت مدیرکلی برگزیده شد که عمر مدیریت وی دیری نپایید و روزی حکم مدیرکلی را دریافت و فردای آن‌روز برکنار شد!

آن‌زمان اداره کل فرهنگ و هنر گیلان، بیش از آنکه کارمند داشته باشد، با کارشناس مواجه بود. حتی در بخش‌های غیر هنری اداره نیز، شاهد حضور هنرمندانی بود که با تشکیل گروه‌های هنری اعم از موسیقی و تئاتر و… فعالیت هنری داشتند. هنرمندانی چون بهمن شکیبی(ویولونیست)، زنده‌یاد بهمن صالحی(شاعر)، زنده‌یاد صالح صابر(شاعر) که در بخش حسابداری مشغول به‌کار بودند و زنده‌یادان عسگری(تئاتر)، زییاکناری و پوررضا(خواننده) و یا خسرو طالشان‌نژاد، مهدی نصیری، فرهاد نیازی، فرهاد مهرانفر، زنده‌یاد آگاه و… که در بخش سمعی و بصری مشغول بودند و هر کدام به‌تنهایی عکاس و فیلمبردار و فیلمساز حرفه‌ای بودند. همه‌ی این عزیزان یا همان زمان مهاجرت کردند و یا سال‌ها بعد در عزلت و تنهایی، جان‌به‌جان آفرین تسلیم کردند!

اینها همه محصول تفکری بود که تخصص و تعهد را ارجح بر دیگر امور می‌دانست!

پس از توسلی، حجت‌السلام مظفری به‌مدت ۱۳ سال عهده‌دار مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان شد. در این مدت زمان بود که عده‌ای با همراهی نمایندگان مجلس، پیشنهاد تغییر نام این وزارتخانه را برای ایجاد تغییر و تحول در ساختار ارائه دادند. به‌ گمان آنان تمام مشکلات از همین واژه‌ی “هنر” برخاسته بود که توانستند با حذف آن به‌خوبی مدیریت کرده و فرهنگ ایران را به درجات اعلی رسانند!

شهید ابراهیم انصاری، دیگر روحانی‌ای بود که چند سالی بر مسند مدیرکلی تکیه زد. در دوران وی، به‌واسطه‌ی ارتباط خوب وی در دولت، شاهد تحول زیادی در فرهنگ و هنر گیلان بودیم.

بی‌قاعده

تا اینجای کار، تمامی مدیران از بدنه سازمان بودند؛ از اینجا به بعد بود که شاهد ظهور مدیرانی بودیم که علاوه بر اینکه از بدنه وزارتخانه نبودند، از طلوع تا غروب مدیریت‌شان نیز فاصله‌ی زیادی نبود.

پورعیسی، مهدوی، ایمانی و نیکرو از جمله مدیرانی بودند که بیش از آنکه مدیر منصوب فرهنگ و هنر باشند، منصوب نگاه سیاسی بودند و سهم احزاب حاکم بر قدرت(دولت)!

در زمان پورعیسی که هدیه دولت احمدی‌نژاد بود، نیروهائی بدون ضابطه و قاعده، جذب اداره شدند. نیروهایی که حضورشان در ستاد انتخاباتی دولت وقت، پررنگ بود!

مهدوی و ایمانی، از جمله کسانی بودند که با کارکنان اداره به چالش برخوردند. نیکرو نیز به قول خودش، از چگونگی ورود و خروجش بی خبر بود!

دکتر فیروز فاضلی نیز مدیری بود که دولت وقت از میان گزینه‌های پُرمایه و از نهاد دانشگاه به ارشاد هدیه کرده بود. فاضلی در دوران ۶ ساله‌ی مدیریت خود تلاش زیادی کرد تا به این اداره، ابهتی دهد که تا حدودی نیز موفق بود. تلاش وی برای تربیت و پرورش نیروهای کیفی و ارتقا و اعتماد به آنها برای کسب مسوولیت‌های مختلف، بخش کوچکی از این موفقیت بود.

با روی کار آمدن دولت رئیسی و سهم‌خواهی فعالان انتخاباتی، بار دیگر موجب شد تا ثقتی، نیرویی حزب‌الهی، کارمند ارشاد و یکی از فعالان انتخاباتی در دولت رئیسی بوده، در میان اندک گزینه‌های مدیرکلی که جملگی حرفی برای گفتن نداشتند، بر مسند مدیرکلی تکیه زند.

در طی این سالها متاسفانه، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، به‌مانند سایر دستگاههای دولتی، در جذب نیروهای کیفی موفق نبود. حتی سعی نکرد تا از وجود نیروهای موجود به‌نحو احسن استفاده نماید. عدم اعتماد نیروها به‌هم نیز از معایبی بود که موجب شد تا بدنه‌ی اداره روزبه‌روز فشل‌تر و در خمودی به‌سر برد. به‌این سبب هست که همیشه چشم اداره برای پذیرش مدیر کل جدید، رو به بیرون باز است.

پیشنهاد می‌شود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌جای آنکه نیروها را به دو دسته‌ی حزب الله و حزب شیطان تقسیم کند، بهتر است از نیروهای موجود صیانت کرده و به‌دور از سهم‌خواهی و نگاه حزبی، شایسته‌سالاری را پیشه کند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.